0

فرهنگ‌سازی برند

اولین کارگاه آنلاین دورۀ برندینگ اختصاص داشت به بحث بسیار مهم فرهنگ سازی برند، چرا؟ چون در نهایت یک برند قرار هست که تبدیل بشه به یک فرهنگ و شاید بسیار بزرگتر از اون، برای درک بهتر این فایل حتما فایل‌های قبلیو گوش بدین


⏰ مدت: ۴۹ دقیقه
⚫️ موضوعات مطرح شده:
✅ فرهنگ سازی چقدر هزینه داره؟
✅ چطور فرهنگ سازی کنیم؟
✅ تاثیرات فرهنگ برای برند و جامعه؟


📚 تمرین این جلسه:
🤔 چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
🤔 شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
🤔 چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟

 

مشاهده تمام فصل‌های دورۀ برندینگ

📝 متن کامل فایل صوتی

سلام

وقت شما بخیر

من محمدتقی کریمی هستم و شما به فایل های صوتی آموزش برندینگ گوش می کنید.

امیدوارم همه فایل های صوتی مکمل قبل از لایو امشب را گوش کرده باشید چون امشب می خواهیم راجع به بحث فرهنگ با هم دیگر صحبت بکنیم.

خواهشی که دارم این است که اگر گوش نکردید احتمالاً این لایو برای شما ابهامات زیادی ایجاد بکند به نظر من می توانید در این لایو فعلی نباشید ولی فایل های صوتی را گوش بدهید و بعد از آن وقتی ویدئو را در آی جی تی وی قرار دادم فایل ضبط شده اش را گوش بدهید.

بحث ما فرهنگ سازی و این که چقدر فرهنگ روی ساخت بردن تأثیر می گذارد و چقدر برند می تواند به بحث فرهنگ سازی کمک بکند است.

بحثی که اکثراً در جاهای مختلفی در بچه هایی که در حوزه کسب و کار فعالیت می کنند مطرح می شود این است که اغلب فکرشان درگیر این است که من می خواهم یک پولی را دربیاورم و دنبال یک منافع کوتاه مدتی هستم.

در بحث برندینگ من سعی می کنم خیلی واقع بینانه با شما صحبت بکنم و نگویم که یک رنگ انتخاب بکن و یک لوگو طراحی بکن و در نهایت تو می توانی یک برند با چند کمپین تبلیغاتی داشته باشی.

در ویس هایی هم که برای شما رکورد می کنم این را انتقال داده ام که برندسازی به این شکل نیست که یک شبه برند شوید.

شما نهایتاً می توانید یک کسب و کار مشهوری داشته باشید که می تواند فروش کوتاه مدت داشته باشد مگر این که کمپین های متفاوتی را برایش طراحی بکنید که آن بیزینس بالا بماند.

یک اختلافی که بین بچه های مارکتینگ و برندینگ وجود دارد و من در لایو دیشب یا پریشب هم گفتم که مارکتینگ و برندینگ هر دو بچه های مکمل هم دیگر هستند و نمی توانند به طور مجزا اثربخشی داشته باشد مخصوصاً در دنیای امروز.

یک بحثی وجود دارد که می گویند تو باید لیدر بازار باشی ولی یک مقدار این بحث را بررسی بکنیم و ببینیم که آیا واقعاً لیدر بازار بودن همیشه منجر به موفقیت و ماندگاری می شود یا نه؟

مثال ملموسی که همه ما می شناسیم گوگل است که قبل از گوگل سایت ها و موتورهای جستجوگر خیلی زیادی بودند که حتی از گوگل هم شهرت و هم موفقیت بیشتری داشتند. مثال بعدی فیس بوک و مثال فعلی اش اینستگرام است.

قبل از فیس بوک مای اسپیس و فرندزدر و اورکات بوده است. آن زمانی که مای اسپیس یا اورکات بوده است هر کدام لیدرهای بازار خودشان بودند.

پس چه شده است که این ها نتوانستند زنده بمانند و بیزینس هایشان فیل کرده است؟ یک بحثی را می توانیم از نظر تکنیکال بگوییم که شاید فیس بوک بحث فنی خاصی داشته است یا یک ابزارهای خاصی را انتقال داده است.

همه این ها یعنی بحث تکنیکی و بازاریابی اش در کنار هم برای آن بیزینس مثل فیس بوک منجر به موفقیت شده اند. اما اصل ماجرا بحث برندسازی است. فیس بوک روی برندسازی خودش خیلی هوشمندانه و کاملاً آگاهانه فعالیت کرده بود.

یک بحث خیلی جالب تری هم که این جا وجود دارد این است که شما نمی توانید بدون این که به ساخت یک فرهنگ فکر بکنید یک برند قدرتمند داشته باشید. اسنپ مثال ایرانی اش است. امروزه ما وقتی می خواهیم با گوشی ماشین بگیریم با این که اسنپ رقبای دیگری هم دارد اما خیلی از ما می گوییم که اسنپ بگیر.

این بحث فرهنگسازی است و فقط بحث تکنیکال یا داشتن یک نرم افزار نیست که بگوییم من یک نرم افزاری داشته باشم که از نظر فنی قوی باشد و با آن جذب کاربر بکنم.

همیشه نگاهم این بوده است که قرار است شما یک فرهنگ جدید ایجاد بکنید و به واسطه ساخت یک فرهنگ جدید و نگاه فرهنگ محور بتوانید ماندگاری خودتان را تضمین بکنید. ساخت فرهنگ قطعاً هم زمان بر است و هم از نظر مالی هزینه خیلی سنگینی دارد.

این درست است ولی وقتی که در فایل های صوتی هم به شما گفته بودم اگر روی یک بازار خاصی نیچ بکنید خیلی هزینه فرهنگ سازی شما پایین می آید و از طرفی ماندگاری شما بالاتر می رود. یک مثال می زنم شاید به آن فکر نکرده باشید.

من یک وب سایتی دارم. نمی دانم در فایل های صوتی ام گفته ام یا نه. مدلی که در فایل های صوتی ام رکورد می کنم این است که یک سری کلمات کلیدی را می نویسم و رکورد می کنم برای همین دقیق جملاتی که آن جا گفتم یادم نمی آید چون خیلی بداهه صحبت می کنم و ساختاریافته نیست ولی می دانم که کامل بوده است.

یک وب سایتی را من در سال ۹۱ یا ۹۲ خریداری کردم. اسم وب سایت برد سانگ بود.

این سایت یک فرومی بود که راجع به نگه داری از پرندگان بود و فقط روی بازار خیلی کوچک یعنی آموزش نگه داری و پرورش قناری نیچ کرده بود. وقتی وب سایت را خریدم شروع به تغییر برند و ایجاد زیرساخت هایی برای این برند کردم تا بتوانم کار فرهنگی انجام بدهیم.

اولین کار این بود که من گفتم اسم این وبسایت باید تغییر بکند. اسم وبسایت از برد سانگ صدای پرنده به پرنده بان تبدیل شد. این پرنده بان از کجا در ذهن من شکل گرفت؟ من فکر می کردم که یک پرنده داریم و جنگل.

کلمه جنگلبان به ذهنم آمد و از ترکیب جنگلبان و پرنده کلمه پرنده بان را برای من ایجاد کرد. شعارش پرنده بان حامی حقوق پرندگان است. این مثال ملموس را می زنم تا بدانید که اگر به فرهنگ سازی توجه بکنیم و اگر برایش وقت بگذاریم خیلی زیاد هزینه بر و پیچیده نیست. فقط ما باید بخواهیم که انجامش بدهیم و برایش وقت بگذاریم.

در یک بازاری که خیلی شاید بچه هایی که در آن حوزه بودند تکنیکال نبودند و خیلی نمی دانستند که از سایت باید چطوری استفاده بکنند کار فرهنگ سازی را انجام دادم. از کجا شروع کردم؟ گفتم هر کدام از اعضا که در سایت عضو می شوند یک اسم خاصی دارند.

یکی از کمپین هایی که برای فرهنگ سازی استارت زدم این بود که من خودم یک سری از پرنده هایی که در پرنده فروشی ها بودند مثل بلبل خرما که یک پرنده وحشی است و نباید در قفس باشد را از پرنده فروشی ها می خریدم و رها می کردم و این رهاسازی را فیلم می گرفتم و در سایت قرار می دادم و از اعضا می خواستم که آن ها هم این کار را انجام بدهند.

خود همین منجر به یک فرهنگی شد که اسم و کلمه پرنده بانی روی خودشان گذاشته شود که ما یک پرنده بان هستیم. من این را به آن ها نگفته بودم که تو یک چنین اسمی را روی خودت بگذار. بعد کاری که آن جا انجام دادم این بود که گفتم شما پرنده یار باش.

پرنده یار کسانی هستند که پزشک رسمی نیستند اما کسانی بودند که در این حوزه فعالیت کرده بودند و سال ها خودشان تجربه نگه داری از پرندگان را داشتند. با یک سری چیزهای کوچک شما می توانید اثربخشی بزرگی خلق بکنید.

مسئله ای که شما در برندسازی باید به آن توجه بکنید اثربخشی است. اگر من نخواهم اثربخش باشم فقط یک کسب و کار راه اندازی می کنم. شما می توانید با پیج اینستگرامت هم یک برند قدرتمند بسازی که اثربخشی بزرگی دارد.

امروزه روز یک سری از افراد هستند که در بحث برندینگ هم به آن پرسونال برند می گویند. یک سری از افراد هستند که واینر هستند. این افرادی که واینر هستند الآن کارهای بزرگی را انجام می دهند.

شما می توانید پرسونال برند باشید و کار بزرگ و اثربخش انجام بدهید ولی نکته اش این است که شما باید روی یک بازار خاص نیچ بکنید که نیچ مارکت در سرفصل های حمید صباغی است حتماً به آن توجه بکنید چون کمک می کند به این که دقیق بتوانید بازارتان را بشناسید و سریع فایل صوتی آیا ایده من خوبه را هم گوش بدهید تا بدانید چطور ایده خودتان را ارزیابی بکنید.

من امشب می خواهم سعی بکنم از ابعاد مختلف بحث فرهنگسازی را پیش ببرم. یک نمونه دیگری که من خودم به صورت عملیاتی انجام دادم این بود که یک اپلیکیشن طراحی کرده ام.

یک سری از بچه ها پرسیده بودند خودتان قبلاً چه کاری انجام داده اید برای همین این مثال ها را می زنم تا هم مثال برندینگ را بزنم که بدانید چقدر ساده می توانید انجام بدهید و هم بدانید که قبلاً چه کار عملیاتی برای شخص خودم به غیر از پروژه هایی که برای جاهای مختلف بوده است انجام داده ام. در سال ۹۳ یک اپلیکیشن طراحی کردم. کار اپلیکیشن تولید پست های اینستگرام بود.

دغدغه من این بود که بدون فتوشاپ بتوانم پست طراحی بکنم. برنامه نویسی برای گوشی موبایل را بلد نبودم. یاد گرفتم و اپلیکیشن را طراحی کردم. نکته ای که می خواهم در حرفم به آن توجه بکنید این است که من خودم یک دغدغه ای داشتم و می دانستم خیلی های دیگر این دغدغه را دارند.

مثلاً در ذهنش این است که دوست دارد در اتوبوس که نشسته است یک عکسی را بگیرد آن موقع استوری اینستگرام در این حد قدرتمند نبود که استیکر داشته باشد و تکست قرار داد و ابزاری نداشت.

دوست دارد در مترو که نشسته است عکسی بگیرد و رویش کامنتی بگذارد و پستش را ارسال بکند. برای یک دغدغه ای که واقعی بود یک پرابلمی که وجود داشت یک سلوشن واقعی ایجاد کردم و این را در کافه بازار قرار دادم. البته موفقیتش هیچ ربطی به تبلیغات نداشت.

چون هیچ وقت برایش تبلیغ نکردم و خودش بالا آمد. نکته تبلیغ انجام ندادن برایش را به این دلیل می گویم که خیلی از ما فکر می کنیم برای موفق شدن برندنمان حتماً باید تبلیغات میلیونی بکنیم در صورتی که انتخاب درست بازار و ارائه درست خدمات به آن بازار تمام هزینه های ما را کاهش می دهد.

از بیرون وقتی نگاه بکنیم خیلی از کسانی که من قبلاً با آن ها پروژه داشتم و کار پروژه ای با آن ها انجام می دادم وقتی بحث برندینگ را می کردم می گفتند خیلی برندینگ برای ما هزینه دارد و بهتر است به آن توجه نکنیم. در ویس ها من گفته بودم که در سطحی انتظار ایجاد بکنید که بتوانید این انتظار را برآورده بکنید.

مثال ملموس فعلی خود ما‌ این است که ما یک دوره ای را برای شما برگزار می کنیم سطح انتظار شما را بالا نیاوردیم که بگوییم یک وبسایتی است آن جا لاگین بکنید و آن جا می توانید فایل پاورپوینت داشته باشید و خیلی از مسائل دیگری که معمولاً کلاس های آنلاین دارند.

من گفتم باید عملیاتی پیش برویم و به این فکر نکنیم که یک بستری آماده شود و یک سیستمی را پیدا بکنم که می تواند چند هزار دانشجو را به صورت هم زمان ساپورت بکند. باید جلو برویم.

شما می بینید چه سطح انتظاری را برای مخاطب خودت ایجاد بکنی و بر اساس آن میزان سطح انتظاری که می خواهی ایجاد بکنی هزینه ات بالا و پایین می شود.

اگر بگویم من می خواهم انتظار مخاطب خودم را از برندی که ایجاد می کنم گام به گام بالا ببرم و از همان اول آ باشم قطعاً هزینه ام بالا است ولی وقتی یک گام کوچکی را انتخاب می کنی. مثال از سایت پرنده بان می زنم. ماجرایی که می گویم قبل از این است که دیجی کالا قدرت گرفته باشد.

سال ۹۲ و ۹۳ را مثال می زنم. آن زمان من توانستم اعتمادسازی بکنم و فروش آنلاین داشته باشم. روی محصولاتی که مربوط به نگه داری پرنده و دارو و غذایشان بود.

من گفتم که شما اگر بخواهید جنس اصل بخرید چطوری جنس اصل و تقلبی را از هم تشخیص بدهید؟ چون در بازارهای مختلف جنس های تقلبی زیاد است. من با تولیدکننده دارویی که در آلمان بود مذاکره کردم. یک موشن گرافیک برایشان ساختم. موشن گرافیک هنوز در آپارات است که برای پنج شش سال پیش است.

یک موشن گرافیک خاص تمیز آماده کردم. آن ایمیلی که رد و بدل شده بود را در سایت قرار دادم و گفتم که این طوری می توانیم جنس اصلی و تقلبی را از هم دیگر تشخیص بدهیم.

همه این کارهای خیلی کوچک منجر به اعتمادسازی شد و آدم ها اعتماد کردند و خرید کردند. من یک کار کوچک دیگری هم برایشان انجام دادم.

پکیجینگی که برایشان ارسال می کردم را قشنگ درست کردم. نگفتم که در یک بسته ای قرار می دهیم و به اداره پست می رویم و برای مشتریان پست می کنیم.

من گفتم یک بسته بندی خاص کوچکی باشد و اسم شخص رویش نوشته شده باشد و یک تشکر از مشتری که از ما خرید کرده است داشته باشیم و این ها همه کمک کرد که آدم هایی که در وبسایت من می آیند و خرید می کنند حالشان خوب باشد و اعتماد بکنند و از طرفی خود آن ها مروجین برند شما می شوند و بحث انتظار را که من دوباره این جا مطرح می کنم و در فایل هم صحبت کرده بودم به این دلیل است که ما خیلی کمال گرایانه نگاه می کنیم.

خیلی از بچه هایی که به من پیام می دادند می گفتند کاش یک موزیکی هم در ویس قرار می دادی یا کارهای دیگری انجام می دادی اما اصلاً این ها دغدغه من نبوده است.

تنها چیزی که دغدغه من بوده است این است که محتوای من محتوای کاربردی باشد و بچه ها یاد بگیرند و پیاده سازی بکنند. به این فکر نکردم که باید چه کاری انجام بدهم. یک موزیک هم قرار بدهم تا جذاب تر بکند.

اگر من در سه چهار فایل اولیه موزیک قرار می دادم این انتظار در ذهن شما ایجاد می شد که باید تمام فایل ها تا انتها با یک کیفیت خیلی خوبی رکورد شود. مسئله ای که من داشتم این است که آن جایی که من صدا را در خانه خودمان رکورد می کنم نزدیک خیابان است و از پنجره ما فقط موشک نمی آید در حدی که سر و صدا زیاد است برای همین خیلی سخت است.

من خودم دوست نداشتم انتظار بچه هایی که ویس ها را از من گوش می دهند خیلی بالا برود و بگویند که تا آخر همه ویس ها باید های کوالیتی باشد.

تنها چیزی که باید از نظر خودم در بخش محتوای آموزشی های کوالیتی باشد خود محتوا و آن چیزی است که بچه ها بشنود و از آن استفاده بکنند.

قبل از این که وارد نکته های بعدی شوم کامنت ها را باز کنم تا ببینیم تا این جا بحث چطور پیش رفته است و بعد یک مقدار جدی تر راجع به فرهنگ صحبت بکنیم و به غیر از مثال های ایرانی مثال های خارجی بزنیم. سعی کردم دو سه مثالی که می زنم برای خودم باشد که اجرا کرده ام.

یکی گفته است که اما این قدر رقبا با کیفیت کار می کنند نمی شود بی کیفیت بالا آمد؟ حرفتان کاملاً درست است ولی شما باید ببینید که چقدر می توانید بازار خودتان را نیچ بکنید.

نیچ نیچ نیچ هر چقدر بازار شما نیچ تر باشد قدرت اجرایی شما بالاتر می رود. در جلسات مشاوره بیزینسی که من معمولاً می گذارم بچه ها می گویند که من می خواهم یک کاری را شروع بکنم.

می گویم که اصلاً برای من مهم نیست می خواهی چه کار بکنی. برو ببین منابعت چیست و مهارت هایت چیست. در همان جلسه مشاوره طرف می فهمد که من باید یک مقدار واقع بینانه تر نگاه بکنم.

من به شما گفته بودم که فایل صوتی رایگان کمالگرایی را در سایتم دانلود بکنید و گوش بدهید. در دوره ۲۱ گام برای رشد فردی قرار دارد.

یک پکیج توسعه فردی است که رایگان است. آن جا در مورد کمالگرایی گفته ام. خیلی ها کار را نمی توانند شروع بکنند و آن برند را نمی توانند ایجاد بکنند یا فکر می کنند که من نمی توانم برند ایجاد بکنم پس بهتر است فقط یک پیج اینستگرامی بزنیم و یک سری محصول قرض بگیریم و بفروشیم.

یک بخش بزرگی اش به خاطر این است که من دقیقاً نمی دانم مهارت هایم چیست و نمی دانم دقیقاً منابعم چه چیزهایی است.

اگر بحث منابع و مهارت ها را نمی توانیم تشخیص بدهیم به اکشن کوچ ها بگویید که من بدانم تعداد شما چند نفر است تا برایش یک ویس مکمل جداگانه قرار بدهم. این در ذهنم نبود و همین الآن به ذهنم رسید که این را هم بگیرم که بتوانید منابع و مهارت هایتان را تشخیص بدهید.

چون تشخیص منابع مهارت های فعلی تان خیلی به شما کمک می کند تا بتوانید دقیق تر پیش بروید. نگران رقبا هم نباشید مهم خلاقیت داشتن شماست و خلاقیت را هم هیچ وقت نمی توانید به دست بیاورید مگر این که هر چیزی که در ذهنتان است را اجرا بکنید.

یکی از بچه ها پرسید تأثیر چاپ در برندینگ چقدر است؟ بستگی به خود آن کسب و کار دارد. روی یک بیزینسی مثل بیزینسی که خودم داشتم چاپ تأثیری نداشت. چاپ هم یکی از تاچ پوینت های برند است. اگر کیفیت چاپ منظورتان است که قطعاً کیفیت تأثیر دارد.

اگر ما یک دوره رایگان قرار می دهیم به این دلیل است که یک سری از کسب و کارها با فضای برندینگ و فضای بازاریابی به مشکل خورده اند. یک سری از افراد در این حوزه دوست دارند خدمت بکنند و یاد بگیرند و در بازاریابی و برندینگ کارمند شوند.

در فضای فعلی که اقتصاد ما مشکل دارد و نمی توانید استیبل باشید و بگویید من می روم دو میلیون تومان پول برای یک دوره ای می دهم و واقعاً سخت است و نمی شود انتظار داشت که من یک دوره ای می گذارم تا دو سه هزار نفر شرکت کنند.

ما ترجیح دادیم که به جای این که پول بگیریم اسپانسرهایی بیاوریم که بخش هایی از هزینه این دوره را بر عهده بگیرند و از طرفی به غیر از هزینه اجرایی دوره هزینه تبلیغات را هم بر عهده بگیرند و ما بتوانیم اثربخشی بیشتری داشته باشیم.

پس اصلاً نگران نباشید. شاید برای بچه ها سوال باشد که چرا در ایوند ثبت نام کردید. اگر در ایوند ثبت نام نمی کردیم نمی توانستیم شما را به اکشن کوچ ها وصل بکنیم.

اصل این دوره آموزشی محتوای آن نیست این است که شما باید تمرین بکنید و آن محتوایی که می شنوید را بر اساس تمریناتی که پیش می برید برای خودتان شخصی سازی بکنید.

در فایل های صوتی پکیج رایگان خودم هم راجع به یادگیری چهل دقیقه صحبت کردم. کاملاً کاربردی است. آن را حتماً گوش بدهید. به غیر از بحث کمالگرایی بحث یادگیری هم خیلی به شما کمک می کند که بدانید چطور از این دوره استفاده بکنید.

در مورد استارت کار من یک فایل صوتی ضبط کرده ام اما شاید نفرستاده ام. در هر صورت این را جواب نمی دهم چون به آن خواهیم رسید.

چند کامنت در سایت داشتم که گفته بودند یک مقدار خسته هستی یک آب جوش کنار خودت بگذار. به بچه ها گفتم اصلاً آب جوش به ذهن خودم نرسیده بود که کنار خودم قرار بدهم. چون وقتی دکمه رکورد را می زنم نان استاپ پیش می روم.

در کسب و کاری که تازه شروع شده است چطور فرهنگسازی را شروع کنیم تا بعدها افرادی هم که استخدام می شوند با فرهنگ ما پیش بروند؟ جوابش را الآن نمی دهم و پیشنهاد می دهم همه بچه ها به سایت mtkarimi.com بروند. یک مقاله ای نوشتم راجع به این که هم بنیان گذار کیست.

در بخش رسانه اولین پست بلاگ من اسمش هم بنیان گذار کیست. آن را بخوانید. دقیقاً پاسخ این سوال است که در کسب و کار دو نفره که تازه شروع شده است چطور فرهنگسازی را شروع کنی و بعدها افرادی هم که استخدام می شوند با فرهنگ ما پیش بروند.

اما خلاصه اش را این جا می گویم وقتی دو یا سه نفر آدم هم زمان با هم دیگر یک کسب و کاری را ایجاد می کنند به عنوان مثال من و حمید صباغی اگر یک کسب و کاری را ایجاد بکنیم یک کسب و کار کاملاً متعادلی است.

چون من کاملاً در کسب و کار بسیار جزء نگر هستم و می گویم تمام ابعاد کسب و کار را باید نگاه بکنیم و حمید کل نگر و گسترده است. یک ویژنری خیلی بزرگی دارد.

این حضور من و حمید در کنار هم دیگر کسب و کار را به تعادل می رساند و یکی از دلایلی که همیشه تمام دوره های من و حمید با هم دیگر جذاب و اثرگذار بوده است این بود که من یک سبک متفاوتی می گویم و حمید یک سبک متفاوت تر و این دو مکمل هم دیگر می شوند.

شما به عنوان بنیان گذارهای آن کسب و کار فرهنگ آن کسب و کار را می سازید. من در زندگی شخصی کل نگر و در بحث کاری جزء نگر هستم.

من به عنوان یک آدم جزء نگر در بحث کاری پس احتمالاً آدم هایی که استخدام می کنند آدم های جزء نگری باشند اما باید حواستان باشد در زمان استخدام آدم هایی را استخدام بکنید که هم جزء نگر باشند و هم یک سری مکملش را هم استخدام بکنید و الا کاملاً سازمان یک سازمان کاملاً جزء نگری می شود که خیلی از کارمندان با هم دیگر احتمالاً صحبت نمی کنند.

نیچ یعنی چه را حمید صباغی به طور تخصصی صحبت می کند. نیش هم می گویند. برای من تلفظ آن مهم نیست.

یک نکته ای راجع به تلفظ صحیح کلمات انگلیسی بگویم. من وقتی مالزی بودم کارشناسی انیمیشن خواندم. سر کلاس زبان انگلیسی بودیم فقط ایرانی ها می گفتند ما چه کار کنیم اکسنت ما خوب شود و اغلب اساتید و همه شان به ما می گفتند اکسنت اصلاً مهم نیست.

فقط شما باید بتوانید مفهوم را انتقال بدهید. بین نیچ یا نیش یکی را انتخاب بکنید. خود اینستگرام را یکی اینِستگرام و یکی اینستگرام می گوید. مهم این است که ما می دانیم راجع به چه چیزی صحبت می شود.

دوره راجع به برندینگ و بازاریابی است و این جلسه برندینگ ماست.

الآن تقریباً تمام اسم هایی که برای برندمان است ثبت شده است چه کار بکنیم؟ راجع به انتخاب اسم ویس جداگانه می فرستم تا خیلی کامل و راحت می توانید اسم های ترکیبی یا اختصاصی انتخاب بکنید.

اسم پرنده بان چیزی است که ساخته شده است و باید در بازار خودتان اسم را انتخاب بکنید و بسازید و اصلاً چیز پیچیده و سخت و دشواری نیست.

من ده سال پیش که کلاس های برندینگ را زیر نظر اساتید بزرگی مثل شهریار شفیعی و بهبود الله وردی می رفتم خیلی بچه شیطانی بودم البته هنوز هم هستم احتمالاً در مدل گویشم مشخص است که از چند بعد مختلف می گویم. در ویس هایم هم مشخص است.

از بچه هایی که شنیده بودند می گفتند منسجم نیست می گفت مدل گویش من این طوری است و مهم این است که مفهوم انتقال پیدا بکند. آن موقع واقعاً نمی فهمیدم وقتی بحث فرهنگ و اسطوره ها و آرکیتایپ ها در برندسازی پیش می آمد می گفتم یعنی چه؟ برایم خیلی پیچیده می آمد.

این که الآن راجع به فرهنگسازی صحبت می کنم و می گویم ساده است به این دلیل است که خودم به آن رسیده ام و تجربه کرده ام و می دانم که شما هم باید به آن باور داشته باشید که شدنی است و باید با نگاه و تفکر برندمحور.

مثلاً می گویند مهارت تفکر انتقادی یا مهارت تفکر خلاق.

شما باید مهارت تفکر برندمحور داشته باشید و بدانید که هر کاری من در این کسب و کار یا یک بیزینس و پرسونال برند خودم انجام می دهم روی برند من تأثیر می گذارد.

یک سوالی از شما می پرسم همین الآن فکر کنید و ببینید که چرا این علت وجود دارد؟

وقتی اپل یک گوشی جدید بیرون می دهد چرا برای خریدن گوشی جدیدش بسیاری از افراد صف می کشند؟

صف های بسیار طولانی. مگر گوشی اپل چقدر از نظر تکنیکال و از نظر پروداکتش چه مزیت جدیدی برایشان ایجاد خواهد کرد؟ یک مقداری به این مسئله فکر کنید. چون این ماجرا مسئله خیلی مهمی است. آیا منی که می خواهم یک گوشی اپل بگیرم و در صف می ایستم از آن چه چیزی می گیرم؟

یک گوشی خیلی خفن که از نظر فنی هیچ رقیب دیگری ندارد؟ همین نکته برای گوشی سامسونگ هم اتفاق می افتد. برای گوشی ال جی هم اتفاق می افتد اما سطح مشتریان و مخاطبانشان با هم متفاوت است.

یک چیز جالبی که راجع به برندینگ وجود دارد این است که یکی از مشکلاتی که در برند وجود دارد این است که خیلی ها دنبال شنیدن تعریف هستند. می گویم ساده ترین تعریف برای برند همان ادراکی است که من از یک فرد یا سازمان یا محصول یا هر چیز دیگری دارم. حتی صندلی هم برای شما یک برند است چون یک ادراکی در ذهن شما از آن ثبت شده است.

واقعاً در بحث بازاریابی اگر بخواهیم اپل را توصیف بکنیم وقتی در محصول اپل صف می کشند کجای فور پی قرار می دهیم؟ این خیلی سوال مهمی است که به آن توجه بکنیم. چطور برند را در فور پی قرار می دهیم؟ این پروداکتش است که می فروشد.

چرا وقتی اپل یک چیز جدیدی را می زند چرا اپل واچ باید خیلی متفاوت باشد؟ راجع به این ماجرا برند محور فکر بکنیم. این را جزء تمرینات خودتان بگذارید و حتماً سعی بکنید پاسخش را پیدا بکنید چون قطعاً پاسخش در فضای استراتژی نیست.

قطعاً در فضای تولید محصول نیست و قطعاً در فضای مارکتینگ نیست و فقط یک پاسخ بیشتر ندارد و پاسخ اصلی اش برندینگ است و آن برندی که در ذهن مخاطبان ثبت کرده است. اپل به غیر از این که محصولاتش با کیفیت است یک فرهنگ قدرتمند دارد.

اپل یک فرهنگ خاصی ایجاد کرده است. برای همین است که لیدر است. توانسته است لیدر باشد. قبل از اپل هم نوکیا بود. چرا نوکیا فیل کرد؟ به غیر از این که یک مقدار از نظر تکنیکالی خیلی عقب ماند و نتوانست خودش را با دنیای امروز و نیازهای آدم ها وفق بدهد نتوانسته بود فرهنگ خاصی ایجاد بکند. اپل واقعاً فرهنگ دارد.

آدم هایی که گوشی اپل دارند احتمالاً مدل خاصی صحبت می کنند و راه می روند و نگاه می کنند و فکر می کنند. کسی که اپل واچ دارد قطعاً احساس بهتری از نظر شأن و منزلت بهتری دارد. چون گوشی اپل گران است. اپل واچ گران است. پس من این احساس را نسبت به خودم پیدا می کنم.

یک مسئله ای که وجود دارد این است که معمولاً بحث کسب و کار که پیش می رود ناخودآگاه به بحث روانشناسی می روم و این جا مچ خودم را گرفتم که در مورد بحث عزت نفس و چیزهای مختلف صحبت نکنم. کاری نداریم که چرا بسیاری از مخاطبین اپل اپل واچ را می خرند و احساس می کنند که از نظر منزلت اجتماعی بالاتر رفته اند. این به خاطر آن فرهنگی است که اپل ساخته است.

نکته جالبی که برای خودم هم وجود دارد این است که آیا اپل که این همه در سطح جهان طرفدار دارد چطور در ایران توانسته است این قدر نفوذ بکند و مخاطب و مشتری داشته باشد و بفروشد و آدم ها با این که واقعاً نمی توانند از گوشی اپل استفاده کنند.

کسی که در آمریکا گوشی اپل را استفاده می کند صد در صد امکاناتش را می تواند استفاده بکند ولی در ایران واقعاً چند درصد از امکانات گوشی را می توانی استفاده بکنی که می خواهی اپل بخری؟

نکته من این جاست که آیا اپل در ایران تبلیغات کرده است و بیلبورد رفته است و تبلیغ تلویزیونی کرده است؟ در ایران اینفلوئنسر مارکتینگ کرده است؟ هیچ کدام نیست.

یک سری بیلبوردهایی است که یک سری شرکت هایی که می گفتند ما نماینده اپل هستیم که نبودند رفتند ولی آن ها بعد از سال هایی که اپل در ایران جا افتاده بود بیلبورد رفتند.

به این ها فکر بکنیم که چرا اپل این قدر در ایران طرفدار دارد با این که آن فانکشنالیتی که مردم آمریکا دارند را در ایران نمی توانند داشته باشند. این چند نکته ای که گفتم را حتماً بنویسید و در موردش فکر بکنید. من همین لایو را سیو می کنم و در وبسایت قرار می دهم. در وبسایت کامنت بگذارید.

آن جا روی پاسخ های شما کامنت می دهم. چون برای تمرینات قبلی جایی نبود که کامنت بگذارم و نظر شخصی بدهم. اما روی این ماجرا حتماً با شما بحث می کنم چون بحث من با شما روی این ماجرا کمک می کند که از نظر ذهنی نسبت به این که من چطور فرهنگ سازی بکنم قوی تر شود.

من به این دلیل مثال اپل را می زنم که همه مان در موردش بدانیم. فکر نکنید قرار است شما اپل شوید. قرار است شما خودتان باشید و خواهشم این است که به فاز مقایسه نروید که آن که اپل است و میلیاردها دلار پول دارد. واقعاً اپل از اول که این نبوده است کم کم به این جایی که است رسیده است.

برای خیلی از کسب و کارها شاید لازم باشد ده سال زمان بگذارند. فکر می کنم در ویس آخر که در مورد بازاریابی سنتی صحبت کرده بودم گفتم که سود بلند مدتتان را فدای سود کوتاه مدت خودتان نکنید و این جاست که شما باید تصمیم بگیرید من می خواهم یک کسب و کار داشته باشم یک بیزینس داشته باشم یا می خواهم یک برند داشته باشم؟

بین این دو شما باید انتخاب بکنید. نمی توانید بگویید من می خواهم برند داشته باشم و هر سه ماه یک بار یک رفتار خاصی از خودم بروز بدهم. راجع به اپل گفتم که چطور در ایران می فروشد و چرا. بنز و بی ام و هم همین طور.

این ها واقعاً آن خدماتی که به آلمان ارائه می دهند را در ایران به هیچ عنوان نمی دهند. خدمات مشتریان اپل در سطح جهانی خیلی معروف است. اما در ایران خدمات مشتری هم ندارد.

برای چه باید آدم ها اپل را بخرند؟ در جواب سوال هایی که از شما می پرسم را ننویسید چون اپل است و برند است. شاید یک چیزی فراتر از این باشد که از شما می خواهم فکر بکنید و بنویسید. نکته تکنیکال این است که در فضای برندسازی دو کلمه کلیدی به نام پی او دی و پی او پی پوینت آف دیفرنس و پوینت آف پریتی.

گوشی اس تن سامسونگ از نظر تکنیکال بسیار قوی و فوق العاده است. دوربین عالی و سی پی یو و رم عالی دارد. از طرفی آن زمان که فکر می کنم وقتی آیفون یازده یا ده با فاصله زمانی کمی از سامسونگ آمده بود از نظر تکنیکالی این دو خیلی به هم نزدیک هستند و شاید گاهاً سامسونگ یک جاهایی از اپل جلوتر می زند. من طرفدار هیچ کدامشان نیستم.

یک بحث منطقی می کنم و می گویم که گاهاً کیفیت برخی از ابعاد خدماتی و محصول سامسونگ خیلی جلوتر از اپل است. چرا هنوز نتوانسته است با اپل رقابت بکند؟ اگر بخواهیم برند محور نگاه بکنیم اپل لیدر است و از طرفی سامسونگ چلنجر اپل است. یعنی اپل هر کاری می کند سامسونگ هم سعی می کند با آن بجنگد.

راجع به بحث برند لیدرشیپ و چلنجر ویس جداگانه ای دارم برای همین این جا فقط خط فکری اش را مطرح می کنم تا به شما در آن سوالاتی که از شما پرسیدم کمک بکند.

راجع به اپل و سامسونگ باید بگویم اپل و سامسونگ از نظر ما رقیب هستند ولی یک بحثی در فضای کسب و کار داریم به اسم استراتژیک پارتنتر شیپ یا استراتژیک ؟؟؟ ۳۷٫۱۵ آی انس که راجع به این مسئله بحث می شود که من چطور می توانم متحدین استراتژیک برای خودم داشته باشم. متحدین استراتژیک یعنی این که ممکن است من با حمید صباغی رقیب باشم ولی اتحاد من و حمید منجر به این می شود که هم من رشد بکنم و هم حمید صباغی رشد بکند.

هم من یک منافعی کسب بکنم و هم حمید صباغی رشد بکند. اپل و سامسونگ هم همین الآن رقابت سنگینی با هم دیگر دارند ولی در باطن با هم خیلی همکاری های جدی در بخش تولید محصول می کنند. در پیج اینستگرام من راجع به بحث همکاری استراتژیک خیلی صحبت کردم.

اگر به غیر از سه پست اول  که هنری است در باقی پست های من که دست می دهم و امضا می دهم اولین عکس دو نفره است کپشن هایش را بخوانید و به ترتیب جلو بیایید تا دوباره توضیح ندهم. راجع به استراتژیک پارتنر شیپ و این که چطور با رقیب خودتان همکاری بکنید. من برای همین می گویم که اصلاً نگران این نباشید که من چند رقیب دارم.

دنیای امروز دنیای همکاری است. فقط دنیای این که من رقابت بکنم نیست. باید یاد بگیریم که با رقبایمان همکاری بکنیم. اگر من بخواهم بگویم یک هزینه ای برای حمله کردن به رقیب خودم قرار بدهم فقط انرژی خودم را حرام می کنم اما اگر با رقیب خودم به مدل پنجاه – پنجاه و برد برد کشف بکنم.

این که می گویم یک مقدار نیازمند این است که شما دانش بیزینس دولوپمنت و استراتژیکتان خیلی قوی باشد تا بتوانید این مدل ها را پیدا بکنید. گاهاً هم پیش می آید که بعضی ها اگر بخواهند با رقیبشان همکاری بکنند شهودی به آن برسند و نیاز به جلسات استراتژیک نباشد اما آن چند پست را بخوانید تا یاد بگیرید چطور با رقیبتان همکاری بکنید. یک مصاحبه ای را من و حمید صباغی و یکی از همکاران قدیمی به اسم امید پیردلی که مدیرعامل مجموعه خیلی بزرگی است با رادیو جوان داشتیم که تا آخر هفته در وبسایتم پابلیش می کنم.

آن مصاحبه را هم گوش بدهید در آن در این مورد صحبت می کنم که چطور بدون هیچ بودجه ای با رقبای خودم همکاری کردم و به آن ها نفع رساندم و از آن ها نفع گرفتم و همه با هم در کنار هم رشد کردیم. مکمل آن فایل صوتی مصاحبه ای که داشتم پست های پیجم است که بخوانید.

نکته دیگر در مورد بحث فرهنگ سازی این است که به تفاوت فرهنگی توجه بکنید من واقعاً عمیقاً دهه هشتادی ها را می فهمم و دوستان زیاد دهه هشتادی ها را دارم. خیلی از دهه شصتی و پنجاهی زور می زنند تا دهه هشتادی ها مثل آن ها فکر کنند دهه هشتادی قرار است مثل دهه هشتادی فکر بکند. دهه هشتادی قرار است برود تتلو گوش بدهد و فحش بدهد.

فحش دادن برایش راحت است. از نظر دهه هشتادی فحش دادن اصلاً بی ادبی نیست یک شوخی است. حالا یک چیزی می گوید دیگر. مثلاً یک دهه شصتی یک مفهومی را اگر می خواهد انتقال بدهد باید شش جمله بگوید دهه هشتادی چهار فحش خواهر مادر می دهد همه می فهمند که منظورش چه بوده است.

به این تفاوت فرهنگی توجه بکنید چون اگر بخواهید یک خدمتی ارائه بکنیم اول باید بدانیم که من به چه بازار و چه نوع تفکر و چه نوع فرهنگی می خواهم خدمت بدهم. من اگر بخواهم بگویم آن ها اشتباه می کنند اصلاً جایم در کسب و کار نیست.

در بیزینس اصلاً جای فضای احساسی نیست که بگویم من با این آدم ها حال نمی کنم. این که مخاطبین شما در سگمنت شما قرار بگیرند یا نگیرند یک بحث علمی است اما جای این که من با آن مدل فکری حال نمی کنم در کسب و کار نیست. حال کردن نداریم باید ببینم به چه قشری می توانیم خدمت ارائه بکنیم. چون در مارکتینگ بحثی به نام سگمنتیشن داریم. باید مخاطبت را بر اساس سن و قد و وزن و جایی که زندگی می کند دسته بندی بکنی.

اما نکته اساسی این است که یک نفر پانزده سالش است شجریان گوش می دهد یک نفر هم شصت سالش است شجریان گوش می دهد. اگر فقط به واسطه سگمنتیشن بازه مخاطبین را از لحاظ سن در نظر بگیرید و بگویید مخاطبین من پانزده تا سی ساله هستند آن مخاطب شصت و پنجاه ساله کجاست؟

یک مرتبه می بینید یک بازه بسیار بزرگی را نادیده می گیرید. برای همین اگر به بحث فرهنگ توجه بکنید هزینه های مارکتینگ و تبلیغات و همه هزینه هایتان پایین می آید.

مشکلی که در بحث فرهنگسازی معمولاً وجود دارد این است که به ما این طوری گفته اند که فرهنگ سازی هزینه بسیار زیادی دارد. بزرگ ترین هزینه فرهنگ سازی این است که آن صاحب کسب و کار توان و تحمل این را داشته باشد که بجنگد و یک تغییری ایجاد بکند و پای آن باور و آن خواسته و تغییری که می خواهد ایجاد بکند بایستد تا آن فرهنگ برایش ایجاد شود.

دوباره تأکید می کنم که اصلاً احساسی نکنید به این که آن مخاطب من که دهه هشتادی است فحش می دهد یا نمی دهد؟ فرهنگش چیست؟ باید بر اساس فرهنگش و فرهنگی که شما می خواهید ایجاد بکنید وقت بکنید. من آرکیتایپ های یونگی را به طور بسیار عمیقی تسلط دارم. اینستگرام باگ های خنده داری دارد.

این خودش یک نکته است. اینستگرام با این که این همه ضعف دارد نگران ضعف های خودش نیست. اصلاً نگران هیچ چیزی نباشید. اگر الآن برای شما سوال پیش آمده است که فو پی و سگمنتیشن چیست و فرهنگ سازی چطور ایجاد می شود.

این ها بحث کلی بود که بفهمیم خوب است یا بد. پی او پی و پی او دی. پی او وی پوینت آو ویو است. اصلاً نگران هیچ کدام از این ها نباشد هم در لایوهایی که من می گذارم و هم در لایوهای حمید صباغی عزیز به آرامی تمام مطالب به شما انتقال داده می شود.

به پیج حمید صباغی بروید. پست یکی مانده به آخرش راجع به این است که چطور در دوره ثبت نامتان را نهایی بکنید و چطور با اکشن کوچ هایتان ارتباط بگیرید. لیست اکشن کوچ ها آن جا قرار دارد. یکی از بچه ها گفته است داداش گلم شاخه به شاخه نکن. مدل بیان من این است و همیشه همین بوده است.

نه اسلایدی داشته ام و نه ساختار داشته ام ولی مطمئنم که اگر آدم ها عمیق به صحبت هایی که می کنم گوش بدهند اثرات بسیار زیادی برایشان می گذارد. این جا واقعاً کلاس دانشگاهی نیست که من ساختار یافته جلو بروم و هیچ وقت هم اسلاید نداشتم.

در چند سال گذشته هر کسی در کارگاه من بوده است می داند که من اصلاً اسلاید نداشتم و جذابیت های کلاس های من به این است که در لحظه چه پیش می آید و آن چیزی که نیاز بچه ها باشد را ارائه بکنم. این جلسه اول برندینگ است.

برندسازی برای مشاغل خانگی هم کاربرد دارد؟ خیلی ها سوال می کنند که آیا برندسازی به درد من می خورد؟

برای برندسازی برای همه کاربرد دارد ولی یک نکته ای را توجه بکنید که برند این نیست که همه آن را بشناسند. مثالی هم که من در لایو قبلی زدم این بود که در یک بازاری که سنگ تراشی است یک برندی به اسم ابزار مهدی است. خیلی ها ابزار مهدی را نمی شناسند.

چون یکی از همکلاسی های من در این برند بود در ذهنم مانده است. این که کجا برند را ثبت بکنیم. برند را باید در ذهن مخاطب ثبت بکنیم. اداره ای که برند را ثبت می کند به درد نمی خورد.

چون فقط می توانید بروید و پیگیری حقوقی بکنید. از نظر حقوقی می توانید پیگیری بکنید ولی اگر شما بتوانید برند خودتان را در ذهن مخاطب ثبت بکنید صد نفر دیگر هم اگر بیایند و بگویند این برند مال من است یا بخواهند مشابه آن را بزنند نمی توانند.

آن مقاله هایی که من به شما در این ویدئو گفتم را حتماً بخوانید. در ایران به برند نام تجاری می گویند در صورتی که برند نام تجاری نیست و کلمه اش یک چیز دیگری است.

یکی از بچه ها پرسیده است که برند شخصی کار بکنیم یا برند بیزینسی؟ به پیج من بروید. اولین پست هایی که در پیج من است را بخوانید. هفت هشت پست بیشتر نیست.

من با چند نفر دست می دهم و یک چیزی را امضا می کنیم. آن جا راجع به اتحداد استراتژیک صحبت کردم. حتماً کپشن آن چند پست را بخوانید. عکس هایش مهم نیست. در سایت هم بخش رسانه و مقاله ای که راجع به هم بنیان گذار چیست صحبت کرده ام را بخوانید.

دیدگاه کاربران
  • افشین رستگار مقدم ۲۵ خرداد ۱۳۹۹

    ۱- چون احساس پولدار بودن و خاص بودن به افراد میده
    ۲- اسنپ ، چرم مشهد ، دیجیکالا
    ۳- احساس اولین بودن و به نوعی بیان طرفداری

  • Grey ۱۹ خرداد ۱۳۹۹

    چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    اپل به خوبی تونسته این باور و فرهنگ رو جا بندازه که با هر محصول جدید ما، از جمله آیفون شاهد یک نوآوری هم خواهید بود، کیفیت برای محصولاتی که هزینه بالایی دارن اهمیت بالایی داره و محصولات اپل از جمله آیفون کیفیت بالایی دارند. درسته که از خیلی از خدمات اپل از جمله پشتیبانیش که خیلی هم معروفه و تاثیر خیلی زیادی در خرید محصول داره محرومیم اما از پشتیبانی سیستم عاملش محروم نیستیم اپل مدت خیلی زیادی سیستم عامل گوشی‌های قدیمی رو آپدیت میکنه و بعد از اینکه دیگه نسخه جدید براشون منتشر نمیشه هم رهاتون نمی‌کنه و باز هم آپدیت‌های امنیتی و رفع باگ منتشر میکنه و از نظر من این پشتیبانی برای سیستم عامل گوشی خیلی مهمه، من خودم ۵ ساله ۵s دارم و حتی یک بار هم خراب نشده و غیر از باتری، ایرپاد و کابل شارژ هیچ هزینه‌ی دیگه‌ای برام نداشته اینا رو هم بعد از ۴ سال تعویض کردم خب قطعا میرم سراغ همچین برندی و ازش خرید میکنم. گوشی اندرویدی زمانی که پشتیبانی نرم‌افزاریش کوتاه مدته و معمولا مشکلات زیادی بعد از چند سال براش پیش میاد پشتیبانی داشتن یا نداشتنش چه کمکی بهم میکنه؟! معمولا همه مشکلات هم بعد از اتمام گارانتی شروع میشه و پشتیبانی هم اکثر مشکلات رو جوابگو نیست و نهایتا همون چیزی که توی نت هست رو بهت میگن:\
    البته به دوستان اندرویدی برنخوره شاید الان خیلی هم پیشرفت کرده باشن در این زمینه‌ها اما من قبل از ۵s، سامسونگ داشتم عذابی بیش نبود واسم…
    بدون شک طراحی مینیمال محصولاتش حتی سیستم عاملش در انتخاب شخص من بی تاثیر نبوده.
    در کنار همه این موارد به خوبی مطلع هست که اکثر آدم‌ها برای احساساتی که باید درونی باشن وابسته به عوامل بیرونی هستند و تونسته با استفاده از محصولاتش از جمله آیفون حس با ارزش و متفاوت بودن و حتی اعتماد به نفس و عزت نفس رو به مخاطب بده و مخاطب برای رفع این نیازها هم که شده سراغ این برند میره.
    نباید فراموش کنیم که در این قرن و با وجود اینترنت حتی اگر اپل مستقیما ما رو هدف قرار نده باز هم کاربر ایرانی تبلیغات اپل رو میبینه و علاقه‌مند میشه. درسته که اپل مستقیما توی ایران تبلیغاتی انجام نمیده اما سامسونگ توی ایران تبلیغات انجام میده و از اونجایی که متحد استراتژیک هم هستن و سامسونگ توی خیلی از تبلیغات یه اشاره‌ای به اپل داره (درسته که تقریبا همیشه کنایه میزنه) مخاطب کنجکاو میشه نسبت به اپل و حتی شاید به سمتش کشیده بشه و به نظرم این اتفاق هم تاثیر خودش رو در انتخاب کاربر داره.
    شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
    اسنپ، سافت ۹۸

  • سارا فراهاني ۱۶ خرداد ۱۳۹۹

    به نظرم بخاطر اینست که محصولات اپل طراحی خاص و در عین حال ساده ای دارند و این دو ویژگی را میتوان در تمام جنبه های ان نظیر بسته بندی، نرم افزار، مواد مورد استفاده شده و… مشاهده کرد. و با وجود اینکه در ایران‌محدودیت داره ولی بازهم امکانات ویژه ای در اختیار کاربرانش میده. همچنین محصولاتش کیفیت بالایی دارند و افت کیفیت کمی در طول زمان پیدا میکنه
    سوال دوم: برند ایرانی مثل تابد، ریکا
    سوال سوم: به نظرم جوابش تا حدی شبیه اولیست. همچنین میشه این روهم‌اضافه کرد که نه تنها برند اپل بلکه سایر برندها هم یک حس تعلق و اعتیاد تو کاربرانشون ایجاد میکنند و همین باعث میشه خیلی از کاربران قدیمی در صورت امکان محصول جدیدی که به بازار ارایه شده رو بخرن. همچنین اپل در این صنعت پیشروست و خیلیا علاقه دارند ببینند فناوری جدیدی که این بار استفاده شده چیه و چقدر میتونه به راحتتر شدن امورشون کمک کنه
    (اخر کلام میتونم اینو بگم که اپل تو کاربراش یک ارزشی رو ایجاد کرده و خب این ارزش ایجاد شده به دنبالش اشتیاق رو میاره)

  • سارا فراهاني ۱۶ خرداد ۱۳۹۹

    به نظر من اپل محصولاتش براي اين طرفدار داره چون از هر نظرخاص و در عين حال ساده (اين ويژگي ها رو هم در نرم افزارش هم در بسته بنديش ، مواد استفاده شده براي ساختش و … ميشه حس كرد.). كيفيت محصولاتش هم بالاست و در طولاني مدت افت كيفيتش كمتره. و با اون حالي كه تو ايران محدوديت داره ولي بازهم خيلي امكانات ويژه اي داره كه ميشه ازش بهره برد.
    برند ايراني هم كه تبديل به فرهنگ شده مثل: ريكا، تايد
    به نظرم جواب سوال اخر هم علاوه بر اينكه شامل پاسخي كه براي سوال اول دادم هست، اين موردم هست كه ممكنه مشتاق اين باشن كه ببينن فناوري جديدي كه استفاده شده چيه و همچنين به نظرم نه تنها در مورد اپل در مورد برندهاي ديگر هم اين وجود دارد كه يك حس تعلق و شايد اعتياد به كاربرانشون ميدن جوري كه اكثرا مايلند در صورت امكان محصول جديد اون شركت رو بخرن

  • محمد سلیمانی ۱۴ خرداد ۱۳۹۹

    چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    به نظرم فارغ از برند اپل که حس خاص بودن به ما القا میکنه، همین که به ما خدمات نمیده باعث شده مردم بهش حریص تر بشن، البته این نظر شخصیمه و چون معمولا ذات انسال اینجوریه که به سمت چیزهایی کشیده میشه که ازش رو بر میگردونن (البته این نظر شخصیمه)

    شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
    اسنپ
    دیجی کالا

    چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    چون میخوان توی دایره افراد خاص قرار بگیرن

  • ammarmohammadi ۱۳ خرداد ۱۳۹۹

    🤔 چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    زیرا این ذهنیت در مخاطب جا انداخته شده که اپل یک محصول گران و شیکه و داشتنش باعث میشه مردم شما را به روز و باکلاس ببینند. من کاربران زیادی از اپل دیدم که استفاده ازش را به درستی نمی‌دانستند و فقط برای کلاسش خریده بودند.
    از طرفی اپل با فرهنگ کاربری خاص ابزارهای نرم افزاری خودش مشتری را به اون به نوعی معتاد می‌کنه. شاید این هم مؤثر باشه

    🤔 شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
    در صدرش اسنپ
    دیوار و شیپور برای فروش آنلاین بدون واسطه
    بازار برای دانلود نرم‌افزارهای گوشی
    سافت ۹۸ و دانلودها برای گرفتن نرم‌افزارهای کرک شده
    ساندیس برای آبمیوه
    پفک، برف، پراید…

    🤔 چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    اپل روی جذاب‌سازی محصول قبل از ارائه به بازار خیلی کار می‌کنه و بازار را تشنه محصول می‌کنه و سپس ارائه میده. در واقع خریداران را به اندازه کافی منتظر نگه می‌داره، شوهای تبلیغاتی برای معرفی برگزار می‌کنه و حتی فرآیند معرفی به بازار هم به طور یکسان در سراسر دنیا به طور همزمان اجرا میشه پس حتی در این زمینه هم کار تبلیغاتی می‌کنه.
    در واقع خریدار را حسابی تشنه خرید می‌کنه.

  • محمدجواد کارآمد ۱۱ خرداد ۱۳۹۹

    ۱-اگرچه در ایران اپل تبلیغ به صورت سنتی نمی شود ولی مطمئنا بازاریابی به روش های دیگه اتفاق افتاده و به خاطر همین که گفته شد لیدر بازار بودن و جایگاه سازی و فرهنگ سازی(به نظرم بگیم آداب و آیین و رسوم برند بهتر باشه) در ذهن مخاطب جا افتاده که کسی مارک و برند و گرونترین و بهترین برند دنیا رو داشته باشه از بقیه متمایز هست. ( برند لوکس با گرون فرق داره)
    کدوم ماشین بنز، بی ام و، لامبورگینی، فراری، لکسوس یا تسلا؟
    ۲-اسنپ، دیجیکالا، پفیلا، دیوار، تاید(فابر)، پفک
    ۳-چون افراد طرفدار دو آتیشه هربرندی نه تنها اپل برای اولین بودن صف میکشن.(پذیرندگان اولیه)
    چرا پراید بدون تبلیغ صف میکشند؟:)))))))

  • مجید پورعبداله ۷ خرداد ۱۳۹۹

    • با وجود اینکه اپل خدمات و تبلیغات و نمایندگی داخل ایران نداره، چرا اینقدر طرفدار داره؟

    احساسی که افراد از داشتن این محصوا بهشون دست میده مهمترین دلیل رغبت به خرید محصولات اپل میتونه باشه؛ در واقع احساس اینکه من متفاوت هستم، من بهترم، که در واقع اعتماد بنفس بیشتری بهشون منتقل میکنه.

    • شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟

    اسنپ = تاکسی آنلاین گرفتن
    چی توز = تقریبا جای پفک قدیمی رو گرفته
    دیجیکالا = خرید اینترنتی مطمئن
    دیوار = فروش راحت
    بازار = بهترین راه برای دانلود/فروش نرم افزار ایرانی

    • چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    پرسیدن این سوال به صورت مجزا از سوال اول، یعنی آقای کریمی میخواد بگه اونی که فکر میکنی نیست و بیشتر فکر کن😑؛ با این حساب شاید بشه گفت احساسی که خریدار بهش دست میده:
    – من جزو اولین های هستم
    – من بروزتر هستم
    – من جزو یک درصدی های جامعه ام هستم
    – من جزو طرفدارای پروپا قرص اپل هستم
    – من میخوام موقعیتم رو تو صف بفروشم!

  • Hassanikh1363 ۵ خرداد ۱۳۹۹

    ۱_توی کل دنیا این فرهنگ جا افتاده که گران بودن مساوی کیفیت بالای محصولات است( در حالی که میتونیم مشکل پرش آنتن در آیفون۷Plus اشاره کنیم).
    به خاطر رابط کاربری که دارد یک جور اعتیاد در کاربرانش به وجود آمده که دوست دارند همیشه از آن استفاده کنند
    به روز رسانی منظم سیستم عاملIOS به‌خاطر اختصاصی بودن (البته نمونه اندروید آن هم وجود دارد. وان پلاس)
    عملکرد روان در وظایف پیچیده و سنگین
    احساس سطح اجتماعی بالاتر در کاربر در کشورهای در حال توسعه مثل ایران
    کسانی که طرفدار یک سری اشخاص خاص مثلاً سلبریتی ها هستند وقتی که از اپل استفاده می‌کنند احساس می‌کنند که از لحاظ روانی یک‌جور ارتباط نزدیکی با آن سلبریتی دارند.
    سیستم عامل مقاوم در مقابل هک شدن
    به علت تنوع پایین در مدل و پردازنده کار را برای برنامه نویسان آسان نموده است.بنابراین با وجود این که در ایران خدمات پشتیبانی ندارد این دلایل میتوانندباعث جذب افراد ایرانی به سمت خرید اپل بشوند.
    ۲-از برندهای ایرانی که تبدیل به فرهنگ خاصی شده‌اند میتونیم از انواع مجازی به دیجیکالا ،اسنپ،آپ،دیوار
    و از انواع فیزیکی می‌توان به دلستر،تاید،پفک اشاره کرد
    ۳-علاوه بر مواردی که در پاسخ سوال اول به آنها اشاره کردیم موارد ذیل میتواند بعنوان علت معرفی شود:
    نامشخص نگه داشتن آمار تولید از مدل موردنظر تا این ذهنیت را برای مخاطب ایجاد کند که مدل تولیدی زود تمام خواهد شد
    خرید محصولش را تبدیل به یک نیاز دردناک برای مشتری کرده پس اگر نخرد احساس میکند چیزی کم دارد
    حس خوب داشتن باخرید یک محصول جدید البته فقط متخص این برند نیست و برای تمام برندبازها هست
    افرادی هستند که وقت دارند و پول ندارند و برعکس.گروه اول می‌خرند و گرانتر در اختیار گروه دوم میگذارند(منبع درآمد یک عده شده است)

  • فرزانه عباسزاده ۴ خرداد ۱۳۹۹

    در مورد سوال اول خوب چون اپل یه کالای لاکچری شده و لاکچری بودن برای ایرانیا خیلی مهمه من دیدم افرادی که اصلا با اپل بلد نیستن کار کنن ولی باز خریدن و اینکه اپل اولین برندی بود که خدمات نوآورانه ای ارائه داد و بعدها برندهای دیگه ازش تقلید کردن
    در مورد سوال دوم به نظرم برند اسنپ تقریبا اولین برندی بود که با خودش فرهنگ استفاده از اپلیکیشن و دیجیتال مارکتینگ رو وارد بازار سنتی ایران کرد و کار بقیه رو هم راحت هم متحول کرد
    در مورد سوال سوم چون این رو به مخاطبش رسونده که اپل اولین نوآوری رو وارد بازار میکنه

  • معصومه مولائی ۴ خرداد ۱۳۹۹

    پاسخ سوال اول :
    آنچه مسلم است تصمیمات هیجانی جامعه ایرانی است که در تمامی ابعاد از جمله سیاسی و فرهنگی به وضوح قابل رویت است.
    تصمیمات هیجانی که ناشی از خشم درونی افراد و به هدفِ ارضای موقت(تاکید میکنم موقت) روحانیِ همین افراد می باشد.
    خرید اپل در ایران نیز تصمیمی هیجانی برخواسته از مردمی خشمگین به منظور رسیدن به آرامش موقتی است.
    وقتی خریدار با تصمیمی هیجانی مبادرت به خرید کالا کند دیگر به فکر خدمات پس از فروش نیست، او فقط می خواهد مدتی حتی اندک به واسطه ی خریدش شاد و البته ” برتر ” باشد.
    پاسخ سوال دوم : آش نیکوصفت😋
    پاسخ سوال سوم : همون پاسخ سوال اول😊

  • Mr Behmard ۳ خرداد ۱۳۹۹

    اینایی که صف میکشن طرفداراشن و چون همیشه ويژگی های جدیدی ارائه میداده توی محصولاش و نوآور بوده این اتفاق افتاده و همه میخواستن اولین نفر باشن که اونو تست میکنن.
    Casey Neistat یه ویدئو از ۲۰۰۷ داره و توش میگه همه داریم میریم ببینیم این چیز جدید که میخاد دنیای گوشی هارو عوض کنه چیه. از همون سال دیگه هرساله ویژگی های جدید داشت گوشیاش و مردم هم به رسم هرساله صف میکشن جلو مغازه ها.
    تو ایران هم قبلا حس خاص بودن میداد به آدما (چون از همه گوشی های دیگه گرون تر بود و امکانات خیلی خوبی داشت) ولی الان بخاطر حس خاص بودنه نیست. منظورم فقط آیفونه البته نه اپل واچ و ایرپادز پرو اپل. ولی الان صرفا بخاطر کیفیتشه و آپدیت هایی که میده. گوشی اندرویدی معمولا تا سه سال بیشتر دووم نمیاره و اذیت میکنه ولی کماکان آیفون ۵ هایی میببینیم که مثل بنز کار میکنن.

  • وطن دوست ۳ خرداد ۱۳۹۹

    از نظر من
    دلایل استفاده از محصولات اپل تو ایران به ترتیب می تونه ؛ حس رضایت،منزلت اجتماعی و اینکه چون اپل بهترینه ،پس توهم که ازون استفاده می کنی بهتری باشه.
    برندهای ایرانی مثل نوین چرم و چرم مشهد
    برخی رستوران ها مثل نایب

  • pouria_ri ۳ خرداد ۱۳۹۹

    و در رابطه با سوال اینکه چرا برخی از اپل بازها اپل واچ میخرند؟ به نظر من با اینکار حس کنجکاوی دوستان و آشنایان خودشون رو برمی انگیزند و این احساس خاص بودن بیشتر وبیشتر نمود پیدا میکنه

  • pouria_ri ۳ خرداد ۱۳۹۹

    سلام
    در رابطه با سوال اینکه چرا در ایران مردم برای خرید گوشی اپل صف میکشند ؟
    بنظر من می خواهند اولین باشند و خاص بودن خودشون رو نشون بدن.

  • امین بهرامی ۳ خرداد ۱۳۹۹

    سلام
    همیشه خدمات پس از فروش یکی از مهمترین موارد در انتخاب یک برند است. وقتی برندی مثل اپل در ایران خدمات پس از فروش رسمی نداره و تمام امکانات موجود روی گوشی هاش در ایران فعال نیست یعنی اینکه برای خریدارانش موضوعات مهمتری از خدمات پس از فروش و موارد فنی وجود داره، یه چیزی که احساسات خریداران رو نشانه رفته. احتمالا حس لاکچری بودن، پیشتاز بودن نسبت به دیگران در جامعه و خاص بودن، مواردی هست که خریداران اهمیت بیشتری بهش میدن.

  • اکبریان ۲ خرداد ۱۳۹۹

    با سلام
    فارغ از کیفیت و ویژگی‌های فنی که آیفون‌های اپل را در کشورمان محبوب کرده دلایل جامعه‌شناسی و روانشناسی نیز منجر به این محبوبیت در میان ایرانیان شده است عواملی که به‌روشنی نشان می‌دهد که چرا ایرانیان تا این حد به خرید آیفون‌های اپل با تمام محدودیت‌ها تمایل دارند.
    از جمله:
    تجمل‌گرایی
    ایجاد اعتمادبه‌نفس
    امنیت
    چشم و هم‌چشمی
    عموم کاربران آیفون‌های اپل در ایران به یک یا چند دلیل فوق، اقدام به خرید این گوشی هوشمند می‌کنند هرچند مسلما افرادی نیز هستند که با نگاه تخصصی و فنی گوشی هوشمند خود را انتخاب و یکی از نسخه‌های آیفون را خریداری می‌کنند اما در کنار دلایل فنی که برای خرید یک گوشی هوشمند وجود دارد دلایل روان‌شناسی و شخصی نیز در انتخاب تلفن همراه بی‌تأثیر نبوده و نخواهد بود.

  • عالمه تقوی ۲ خرداد ۱۳۹۹

    به نظر من اپل به خاطر شعاری که انتخاب کرد
    مهم هستید
    حس مهم بودن و ارزشمند بودن رو القا کرد

  • مهلا عبداله آبادی ۲ خرداد ۱۳۹۹

    باسلام

    مهلا عبداله آبادی

    از دید اقتصادی ک نگاه شور این کالا جز کالا و برند های لوکس محسوب میشود و با توجه به هزینه هایی ک مشتری پرداخت میکند حتی با وجود ضعف خدمات پس از فروش و محدودیت هایی که دارد این اطمینان و امنیت خاطر را به فرد میدهد ک هزینه ک پرداخت کرده تا چند سال اینده از هرینه مجدد جلوگیری میشود و پس برای طولانی مدت میتوان از انها استفاده کرد. و این قیمت بالا کیفیت بالایی راهم ب همراه دارد.و این برند حس برتری در فرد نسبت ب جامعه بالا میبرد.و در بحث تکنولوژی توانسته در حوزه های مختلفی ک ورود کرده کالا های خاص و تکی تولید کند.و قطعا طراحی و مدل کالای این برند نسبت ب بقیه برند ها متفاوت است.(از دید من در بحث گوشی های همراه دوربین های ایفون در یک گوشه جا میگیرفت و بر تعداد اون افزوده شد ب صورتی ک در ایفون ۱۲ چهار دوربین میبینم.بقیه شرکت ها از این برند کپی کردن و دوربین هارو از قسمت پشت ب کنار منتقل کردن و تعدادشون اضافه شد)

  • مریم یوسفی ۲ خرداد ۱۳۹۹

    وقت بخیر
    اپل توی ایران جاافتاد چون حس رضایتمندی به خود القا کرد و افرادی که اونو می‌خرن درجامعه لاکچری دیده می‌شوند و حس متفاوت بودن نسبت به اکثریت به حتی امکان استفاده ی کامل نکردن از اون ارجعیت داره.
    برند البسکو در صنعت پوشاک خیلی جای خوبی باز کرد و افرادی که اونو میخریدن، افرادلاکچری دیده میشدن و افرادی که به البسه ی خود و خانوادشون اهمیت میدادن. و الحق که برند خوبی درصنعت پوشاک بوده و هست.
    صف کشیدن مردم برای اپل باز هم همون حس رضایت و اعتمادبه نفسی که در فرد ایجاد میکنه رو میتونیم عامل اصلیش بدونیم و حس لاکچری بودنی که القا میکنه و نمیشه کیفیت اون رو قطعا نادیده گرفت.

  • اعظم علوی ۲ خرداد ۱۳۹۹

    سلام
    ممنونم بابت این آموزش

    ۱- یکی از دلایلی که مشتریان اپل در ایران میگن بحث امنیت و کیفیت خدماتش هست یکی دیگه اش هم فکر می کنم لاکچری بودنشه
    ۲- رامک / میهن / هاکوپیان و …
    ۳- چون اعتماد سازی کرده و مردم بهش تعلق خاطر دارند.

  • Mobina ۲ خرداد ۱۳۹۹

    ۱٫چون تبدیل به برند خاصی شده و مشتری ها به خاطر حس خوبی که به اپل دارند و حس لاکچری شدن و طرز تفکر اینکه هرکس اپل داره سطح مالی بالایی یا فرهنگ بالایی داره و قشر خاصی فقط میتونن اپل داشته باشن. میرن اپل میخرن.

    ۲٫ آیس پک و زم زم. دیجی کالا و اسنپ و آپارات و دیوار

    ۳٫چون میخوان اول باشن و حس نو بودن و خاص بودن به مشتری ها دست میده و اصولا فرهنگ اشتباه چشم و هم چشمی و حسادت هم میتونه دخیل باشه.

  • جلال ترابی ۲ خرداد ۱۳۹۹

    🤔 چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    این برمیگرده به خلق ارزشی که اپل برای مخاطب و محصولات خودش داشته ، عموما مخاطبایی که اپل دارن یه طرز خاصی ژست میگیرن و یه جور دیگه فکر میکنن

    🤔 شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
    اسنپ و تپ سی به نظرم تو این زمینه خوب کار کردن

    🤔 چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    چون نسبت به برند تعصب پیدا کردن

  • mohamadhajian13 ۱ خرداد ۱۳۹۹

    سلام محمد حاجیان هستم
    در جواب سه سوال بطور کلی میشه گفت اپل روی فرهنگش کار بسیاری انجام داده و القای معنی زندگی لاکچری رو خوب انجام داده که فرد حتی میتونه با این برند اپلی که داره نواقص دیگه خودشو بپوشونه و حس بهتری داشته باشه و برای همین فرد مشکلات اپل داشتن رو به جون میخره و حاضره هزینه کنه براش و سود شخصیشو در این میبینه که این نواقص داخل ایرانو تحمل کنه.

    در ایران هم مثلا برند هایی مثل هاکوپیان و نایب اینجورین که مردم برای جشنواره ها و معرفی هاشون و اینکه شیک بنظر بیان هر جور شده از اینا استفاده میکنن و البته اینا خدمات خوبی دارن ؛ اما گاهی هم از روی ناچاری و یا حتی جهل هستش که هجوم همیشگی هست روی یک برند بد مثل خودرو های داخلی !

    • وطن دوست ۳ خرداد ۱۳۹۹

      از نظر من
      دلایل استفاده از محصولات اپل تو ایران به ترتیب می تونه ؛ حس رضایت،منزلت اجتماعی و اینکه چون اپل بهترینه ،پس توهم که ازون استفاده می کنی بهتری باشه.
      برندهای ایرانی مثل نوین چرم و چرم مشهد
      برخی رستوران ها مثل نایب

  • نگین زارعی ۱ خرداد ۱۳۹۹

    سلام. ببخشید من تو لایو بودم الان یادم افتاد جواب بدم خدمتتون.
    اپل بخاطر چندتا مسئله موفقه
    ۱٫ خاصه و کپی نمیکنه
    ۲٫ وقتی یه گوشی معرفی میکنه طرفداراش میدونن بهترینارو توش بکار برده پولشم میگیره تعارف نداره. و تا حداقل یک سال بعدش یه همچین چیز خاصی معرفی نمیکنه.
    ۳‌. سامسونگ پراکندگی زیاد داره و خیلی دسته بندی داره و از هرکدوم یچیزو زده بخاطر همین به اون سری نوتش که بهترینه هم هیچکس اعتماد نمیکنه. صداقت شرط اوله تو کار…
    یکی از دلایلیم که اپل خیلی طرفدار داره اینه که اولین بوده تو معرفی خیلی قابلیتها و بعد برندای دیگه اومدن ازش ایده گرفتن و تقویتش کردن. اما اون معرفی کننده هه اپل بوده
    و جزو برندهای مطرح ایرانی
    هایپراستار، نوین چرم، علی بابا خیلی مطرح شدن
    من خودم اپلو دوست ندارم چون تو انتقال اطلاعات اذیت میکنه. اما از لحاظ دوربین یا کیفیت صفحه نمایش و… قابل قیاس نیست. رقیب نداره
    گرون بودنش و اینکه مردم ما دوست دارن لاکچری زندگی کنن هم به کنار

  • senator8 ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    برند های ایرانی که تبدیل به فرهنگ شدند: اسنپ، اینو فود، پراید و….

    پاسخ سوال سوم: به نظرم این همراه شدن با یک جریانی در دنیا که برای مشتریان ش حس خاص بودن ایجاد می‌کنه باعث ترغیب مردم به صف کشیدن و خرید جدید ترین گوشی اپل میشه

  • senator8 ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    صرفا گوشی اپل داشتن ، حس وقار و خاص بودن به شخص میده و برای خیلی ها مهم نیست که امکانات کامل را دریافت نکنند ، حتی بعضی از همین امکانات اپل که در ایران فعال هست استفاده کامل نمی‌کنند ولی باز هم اپل میخرن، چون حس خاص بودن بهشون القا می‌کنه ، حس همراه شدن با یک جریان بزرگ

  • شیرین شمس ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    نظر من اپل را مردم بخاطر کلاسش میخرن ،بعضی افراداز بیشتر امکاناتش اصلا نمی تونند استفاده کنند،فقط برای اینکه بگن ما ام اره

  • نوید ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    🤔 چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    مهمترین دلیل اینه که داشتن گوشی آیفون یه جور برتری حساب میشه مثل داشتن خط ۹۱۲ و کلاس خاصی داره،و اینکه هر کسی برای یکبار هم از گوشی آیفون و سیستم عامل مخصوص آیفون که ios هست استفاده کنه دیگه سمت گوشی دیگه و استفاده از سیستم عامل اندروید دیگه نمیتونه بره و به عبارتی مربوط میشه به فرهنگی که اپل ساخته و پرزنت های فوق العاده استیو جابز از محصولات و صفهای طولانی در کل دنیا و رسیدن اخبارش به ایرانیا در قضیه دخیل بوده

  • حسین شعبانی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    ۱ – به نظرم یه نوع طرز تفکر شده که مثلا هر فردی از اپل استفاده میکنه، با کلاسه و خفنه و شاید نشون دهنده اینه که مثلا کسی که از این برند استفاده میکنه با بقیه فرق میکنه و به قولی یه سر و گردن بالاتره، و اینکه واقعا از نظر تکنیکال هم خیلی خوبه ولی این شاید نتونه دلیل محکم تری از نظر اولم باشه.

    ۲ – به نظرم شاید محصولات شرکت پاکسان که خیلی هامون ازشون استفاده میکنیم، یه مثال ملموس همون صابون گلنار هست که اکثرا باهاش خاطره داریم، یا داروگر که یه انیمشن درست کرده بود که یه قورباغه بود که بهش میکفتن قور قوری جون،یا مثلا قالی و فرش کرمون و کاشان و مثال های دیگه (هنوز خیلیا از این برندهایی که گفتم استفاده میکنن و به نظرم تبدیل به فرهنگ شدن).

    ۳ – به نظرم هم دوباره میتونه طرز تفکر باشه و هم اینکه شاید افرادی که از محصولات قبلی اپل استفاده کردن، حس خوبی نسبت بهش دارن و حالا که محصول جدید ارائه شده دوست دارن ببینن چه ویژگی و قابلیت جدید اضافه شده، من یکی از دوستان لب تاپ اپل گرفته بود و خیلی راضی بود و اینو میگفت که اپل برای مشتریانش ارزش قائله و کیفیت محصولات عالیه و دیگه خیالم راحته.

    • AmirBahador ۲ خرداد ۱۳۹۹

      سلام و درود
      شرکت اپل با وجود اینکه برای مشتریان ایرانی دردسرهای زیادی از جمله نصب برنامه گارانتی و خدمات پس از فروش داره اما به خاطر اینکه اون اداراک یا احساسی که مشتری باید به محصول داشته باشه رو در افراد ایاد کردن تونستن موفق باشن..همینطور با ایجاد انتظارات و برآورده کردن خوب اون انتظارات و برقراری تعادل بین این دو توانستن جایگاه خوبی در بین مشتریان داشته باشن.
      تو برندهای ایرانی میتونیم به اسنپ و تپسی اشاره کنیم که تونستن فرهنگ استفاده از تاکسی های اینترنتی و استفاده از نرم افزارهای موبایل را در ایران جا بندازن..
      همچنین دیجی کالا تونست فرهنگ خرید اینترنتی و خرید مجازی رو در بین ایرانی ها جا بندازه.
      در اخر هم مردم برای خرید اپل صف میکشن چون اون حس اعتماد سازی نسبت به کیفیت محصول رو در مشتری ایجاد کردن و نیازها و انتظاراتی مثل کیفیت دوربین و کیفیت صفحه نمایش مقاومت فیزیکی و غیره که در مشتری ایجاد کردن رو در محصولات خود به خوبی پاسخ دادن و یه تعادل خوبی برقرار کردن.

  • اکبر ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱-چون اپل این تصور در ذهن گذاشته که کسی که گوشی اپل داره در سطح دیگر و بالاتر از طبقه ی اجتماعی قرار می گیرد
    ۲-اسنپ،علی بابا،موتوژن….
    ۳-برترف کردن ضعف ها

  • سالار ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    جواب سوال اول :

    عرضم به خدمت شما که، ما در ایران فعلا ایران رو کار دارم و نه دنیا، یه چیزی رو شدیدا داریم تجربه میکنیم که اسمش rat race هست یا به عبارتی تهاجم فرهنگی در حوزه خرید. احساسی که به مردم ایران از طریق کار با گوشی اپل منتقل شده چیزی مثل این میمونه که اندروید برطرف کننده نیاز اونها نیست و سیستم عامل ios فراتر از اندروید هست، دیگه حواسشون به این نیست که اپل محدود هست از لحاظ خدمات در ایران و خیلیا بخاطر نمایش و اصطلاحا شوآف میخرن البته برخی هم عادت کردن و کلا میخرن.

    جواب سوال ۲:
    تقریبا میشه گفت اسنپ

    جواب سوال ۳:

    چون از قبل همش داشتن خبرای اومدنش رو مرور میکردن و تو ذهنشون مدام این وسواس ایجاد میشه که ما باید تهیه کنیم .

  • پدرام افضلی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    جواب سوال اول : به دلیل فرهنگ خاص ایران و توجه مردم به جایگاه برند ها در جامعه و البته ارزشی که برند اپل برای محصولات خودش خلق کرده، مردم در هر صورت از این کمپانی خرید میکنند و با وجود محدودیت ها در مواردی رضایت کامل دارند

    جواب سوال دوم: برندی مثل اسنپ که بین مردم به عنوان نماد تاکسی اینترنتی شناخته میشه و با وجود شرکت های دیگه ، بازم مردم به تاکسی اینترنتی در بیشتر مواقع اسنپ میگن

    جواب سوال سوم: خلق ارزش برای مشتریان و برند خودش و البته به حداکثر رساندن سود معنوی مشتریان از خرید محصولات اپل

  • نجمه قواعد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    چرا اپل تو ایران با اینکه خدمات پشتیبانی نداره و حتی از امکانات آیفون نمیشه بطور کامل استفاده کرد، بازهم طرفدار داره؟
    در درجه اول برند اپل و محصولات آن که برای شخص مصرف کننده حس تراز اول بودن و توانمند بودن رو القا می کنه
    در درجه دوم کیفیت محصول و ارائه آپدیت بدون محدودیت در صورتی که سایر برندها این ویژگی را دارا نمی باشند
    شما چه برندهای ایرانییو میشناسید که تبدیل به فرهنگ خاصی شدن؟
    پوشاک هالیدی ، دیجی کالا ، دیجی استایل ، چرم مشهد، پارس خزر
    چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده، برای خرید اون محصول مردم صف میکشن؟
    اعتماد مردم به محصول جدید بر اساس استفاده از محصولات قدیمی و رضایت بالا از محصولات شرکت اپل ، آپدیت ها و آپشن های جذاب و خلاقانه و بروز بر روی محصول جدید

  • khamseh ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سابقه خوب محصولات امریکایی درکنارقدرتی که درهمه جوامع ثابت کرده باعث میشه برندامریکایی مهرضمانت باشه حتی دشمن امریکا ایران وهرکشوردیگه ای همه پیروزی هاش یک طرف اینکه تویه جابتونه ازیه امریکایی جلوبزنه براش یه پیروزی بزرگ میل به داشتن بهتربنها ازسمت مرقدرت ترینها برطرف میشه وامریکا با اپل ببشترخواسته های مخاطبینش درزمینه گوشی رو جواب داده
    نکتهوبعدی اینه که کشوری مثل کره وژاپن هم تلاش کردن بگن فقط امریکا اول نیست ماهم میتوانیم اول باشیم اما نتونستن این فرهنگ روجابندازن که دیگه امریکا اول نیست
    درایران بهترین مثال تاید هنوزم مردم میرن میگن اقا دوتاتاید بده درحالیکه تاید برندی ازپودرهای لباسشویی بود یا اسنپ

    فرهنگ خلاصه ای است ازتکرارعادتها البته با این فاصله طبقاتی دیگه همه توصف اپل نمیرن اما اونایی که میرن میگن چرانریم وقتی سابقه خدمات ومحصولات این شرکت هنوز درصدر هنوزبهترین وهنوزبهترینهای بازار تلاش نیکنند مثل اپل بشن
    اونها خودشونو دراین برتری سهیم میدونن

  • مليكا فرازان ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱٫چون کالای لوکس به حساب میاد و از طریق فضای مجازی قبل از این که خود اپل فرهنگ سازی بکنه، فرهنگ سازی شده. که داشتن اپل مساوی است با خیلی خفن و لاکچری بودن. و یکی از فرهنگ هایی که خود ایرانی ها (و دنیا) دارند چشم و هم چشمیه و خب این خودش به خرید محصولی که هیچ فایده ای برای تو نداره مرجم میشه.
    ۲. اسنپ. واقعا برند دیگه ای رو یاد ندارم.
    ۳.باز برمیگردیم به این که کلاس کار بالا ببره. بیشتر اوقات قیمت گزاری لوکس برای محصول اون مخاطب رو به این فکر میندازه که چون قیمتش بالاه پس یعنی خیلی خفنه. بعد این که این محصول دست ادم های معروف دیده میشه
    که این هم مثل قیمت گزاریه که اگر این رو داشته باشی تو هم پولدار به حساب میای. البته من شنیدم که به ۳ نظر اول توی هر شعبه یک تی شرت میدن که عکس خود فرد با گوشی جدیده. که خب این باز خودش یعنی بیا و صف ببند. و این اون فرد رو به این فکر میندازه که منم خودی نشون بدم. و دلیل آخری که به نظرم آمد بحث مصرف گرایی، کل دنیا داره به این سمت می ره، این هم هست. شاید اون کسی که اول صف ایستاده ۶۰ تا گوشی داره ولی خوره ی مصرف گرایی بهش میگه برو گوشی جدید رو بخر. ( خیلی پر حرفی کردم )

  • کنعان صدیقی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام و عرض ادب.
    کنعان صدیقی
    اگر اجازه بدین اول دیدگاه جهانی درمورد این برند وبگن بعد وارد ایران بشم.
    هربرندی تو جهان هم خوب درموردش گفته میشه هم بد
    خوبی اپل سیستم عاملش هست که دارای امنیت بالایی هست ولی خیلی ها هم ازش اشکال میگیرن چون دارای معایبی بود که تا مدل ۱۰تکرار شد که در بحث نمیگنجه.
    نماد تجمل گرایی هست و در اکثر فیلم ها شرکت اپل اسپانسر میشه و از گوشی ها و مک بوک های استفاده میشه و خیلی از افراد معروف هم همین کارومیکنن که از دیدگاه خیلی ها مناسب نیست و مخالفشن چون قیمتش بالاست و هم حس تجمل گرایی و میده. ولی با همین کار تونسته وارد خونه های خیلی هامون بشه چون سیاست تبلیغاتی مویرگی و درپیش گرفته.
    سیاست بعدیش قرارداد با خیلی از موسسات و آموزشگاه ها در سراسر دنیا هست که محصولاتش چیه صورت قسطی به دست کاربران برسونه تا بتونه ضریب نفوذ خودش ودربازار ببره بالا که خوب هست و قابل تحسین جهت بازاریابیش.
    متاسفانه از نظر سخت افزار کمی داره ضعیف عمل می‌کنه مثل اینکه از شارژر های پرسرعت پشتیبانی نمیکنه و باید این شارژ و جدا خریداری کرد.
    حالا چرا تو ایران محبوب چون ایرانی ها دنبال جذابیت و خاص بودن هستن و خیلی هامون ۱۰۰۰دلار هزینه میکینم بهترین و بالاترین مدل ومیخریم و تنها استفاده مون میشه چت و فرستادن ایموجی و پست گذاشتن و از خیلی امکاناتش حتی خبر نداریم،و باتوجه به محدودیت های که برای کاربران این برند به وجود آورده کماکان دنبال تجملل گرایی و منحصر به فرد بودن هستیم.
    🙏🙏

  • سوما قادری ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    چون این احساس منتقل کرد اپل، که اگر تو گوشی آیفون داشته باشی با ارزشی ، قیمت داری، و مخاطبا احساسای بی ارزشیشونو پشت گوشی میتونن قائم کنن و حس خوبی نسبت به خودشون پیدا کنن

  • مرضیه صالحی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    شرمنده دیر شد سرکار بودم تا تمرین رو جواب بدم زمان برد
    از نظر من اپل درسته که تقریبانصفی از قابلیت هاش در ایران قابل استفاده نیست اما با این حال اکثر مردم همیشه بدنبال متفاوت بودن هستن و اپل هم از لحاظ قیمت و هم از لحاظ محدودیت هایی که داره تقریبا این حس رو به مشتریان خودش القا می کنه ممکنه در نگاه اول همین محدودیت ها برای بعضی افراد بد بنظر بیاد یکی مثله خودم که ترجیحم اینه صفر تا صد یک محصولی رو که خریداری می کنم برام قابل استفاده باشه ،اما اولین بار که یکی از دوستام از گوشی آیفون استفاده می کرد باعث جلب توجه ام شد اون نمی تونست هر اطلاعاتی رو از گوشیش شیر کنه و این از نظرش خیلی تفاوت با ارزشی بود اون این محدودیت رو دوست داشت و یا اینکه برای نصب یک برنامه باید از اپل آیدی که به صورت جدا گونه خریداری کرده این کار رو انجام بده مردم روز به روز تمایلشون به زندگیه لوکس بیشتر میشه و این چیزی نیست که برند اپل فرهنگ سازیش کرده باشه اون از فرهنگی که بین مردم که می تونه ریشه در چشم و هم چشمی داشته باشه استفاده کرده و در اصل اون بهای خیلی کمی برای این فرهنگ سازیش کرده دست روی چیزی گذاشته که نه تنها مرور زمان باعث کاهش اون نمیشه بلکه باعث گسترش روز افزونش میشه البته از نظر اخلاقی ممکنه زیاد خوشایند نیاد اما قدرت با اخلاق همیشه همراه نیست ودر نهایت این حس رقابتی باعث همون صف های طولانی میشه یا سلفی هایی که بشه ازش مدل آیفون مشخص باشه

  • مصطفی عابدینی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱- فاکتورای متعددی داره ولی چون بحث فرهنگه. شرکت اپل یک سری ارزش ها رو اول مد نظر قرار داده، بعد فرهنگ سازمانیش رو براساسش بنا کرده و سعی کرده تو برندش منعکس کنه. یکی از مطالبی که منعکس شده اینه که آیفون رو افراد موفق و ثروتمند و صاحب قدرت استفاده میکنن.
    ۲- تنِ درست ، چرم مشهد، هاکوپیان، دریانی
    ۳- سوال خیلی مبهمیه. نمیشه استدلال اسقرایی کرد این مطلب رو. هرکس دلایلی برای وفاداری به یک برند داره. یعنی ممکنه بخاطر احساس تعلق به اون برند صف بکشن‌یا بخاطر اینکه خوره تکنولوژی باشن یا دلایل دیگه

  • محمدعلی زندی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱- چرا اپل تو ایران با اینکه …؟
    —-> اولین برند متفاوت و با کیفیت بود – بعضی ها دنبال چیزای خر کارن – بعضی ها دنبال چشم و هم چشمی هستن – بعضی ها دنبال چیز های خاص هستن – افت قیمت اپل خیلی کمه – خیلی ها تو ایران احساس کم ارزشی دارن و برندهایی مثل اپل، بهشون ارزش میده – کلا خیلی چیزا که کمیاب هست، توی ایران طرفدار زیاد داره – همه اینا رو اپل یکجا داره

    ۲- شما چه برندهای ایرانییو میشناسید …؟
    دیجی کالا – فرادرس – اسنب

    ۳- چرا وقتی اپل یک محصول جدید ارائه میده …؟
    —-> چون صف فروش ایجاد میکنه، فکر میکنم نسبت عرضه و تقاضا رو خوب کنترل می کنه.

  • محدثه سادات ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    من فکر می کنم مردم کشورمون ایران عزیز متاسفانه بسیار تجمل گرا هستن و این موضوع باعث شده تا افراد برای دیده شدن و گرفتن اعتماد بنفس و افزایش سطح اجتماعی و ارزش اجتماعی از لحاظ دید جامعه و دوستانشون و گاها پز دادن از موبایل اپل استفاده کنند زیرا در کشور ما شرکت اپل نمی تونه خدمات ارائه بده پس فکر می کنم بیشتر بدلیل این موضوع و چشم و هم چشمی این اتفاق ها می افته و نه بخاطر استفاده از کاربدهای نوین این گوشی یا بخاطر خدماتش (البته کسانی هستند که واقعا نیازدارند و استفاده بهینه دارند منظور کلی بود )

  • عرفان بهروز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    برای بحث اپل همونطور که اشاره شد، اول بودن بهتر از بهترین بودنه.
    با وجود اینکه قبل از اپل گوشی های دیگه ای مانند نوکیا بودن؛ ولی اپل با عرضه گوشی های ایفون، انقلاب کننده در زمینه گوشی های هوشمند با سبک متفاوت بود.
    مدیران اپل با باور به اینکه فروش درست به اندازه محصول اهمیت دارد، خدمات مشتریان بینظیری رو ارائه میدن و تجربه مشتری خاصی رو به مشتری عرضه میکنن که برانگیزاننده حس غرور و ارزشمند بودن در مشتریان است.
    اپل برگ برنده رو هیچوقت رو نمیکنه و با اشراف به بازار، هر سال گزینه ها و سرویس های متفاوت، بهتر و بیشتری رو بر روی محصولات خود پیاده میکند. که این کار سبب میشه مشتریان به انتظار اپدیت ها و محصولات جدید اپل بشینن و اخبار رو برای اگاهی از ایفون جدید دنبال کنن.
    استیو جابز وقتی که برای بار دوم به اپل پیوست، تعداد محصولات(مختلف) تولیدی اپل رو کاهش داد و کیفیت و خاص بودن و ارائه خدمات رو روی محصولات متمرکزتر کرد.
    که این باعث میشه مردم ضرب العجل ارائه محصول رو بدونن.
    رنگ سفید لوگوی اپل، رنگ اطمینان و کیفیت است.
    و از همان اغاز تولد آن، حس متمایز بودن و ایمن بودن رو القا میکنه.
    در ایران نیز با توجه به میل اکثریت به استفاده از کالای تجملی که انها را از بقیه متمایز و متفاوت کند، تمایل به خرید اپل و خواست دل مردم به در دست داشتن محصولات برند اپل روند صعودی داشته و خواهان زیادی دارد.
    تو ایران هم، دارندگان اپل برای نمایش دادن این که انها به منظور داشتن محصولات لاکچری اپل متفاوتند، اکثرا گوشی هایشان را برعکس میگذارند تا لوگوی آن مشخص باشد.اون.حس متفاوت و سطح بالا بودن و چشم و هم چشمی هست که باعث شده بعضی ایرانیا به ایفون هجوم ببرن.

    تو ایران رشدانا، دیجی کالا، اسنپ، عطاویچ و … به خوبی فرهنگ سازی کردن.

  • رها سعادتی فر ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    آهان!
    دیدم خدارو خوش نمیاد اگه فقط بدیِ برندای ایرانی ب ذهنم بیاد..
    نرم افزار حسابداری همکاران سیستم،غولِ همه کاره ی گرونِ حسابداری و فرهنگ سازیِ مثبتش بنظرم این بوده ک تونسته ب شرکت های بنام راه پیداکنه در کنارِ آلفا،و این حسو ب وجود اورده ک اگه شرکتی یا هلدینگی از این نرم افزار استفاده میکنه پس شرکتِ بالاییه(ببخشید فقط واژه ی شاخ ب ذهنم میرسه😑)خلاصه ک شرکت خوب و کار درستیه….

  • رها سعادتی فر ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    درود و ارادت
    ۱.خب باید بگم ک این ی بخش اعظمیش برمیگرده ب اون مطلب روانشناسی ک داخل ویس مقدمات برندینگ فرمودین(اپل باعث میشه ک ادما حس بهتری یا شان و منزلت اجتماعی بهتری داشته باشند)و ی بخش دیگش بنظرم ب فرهنگ هر کشور یا هرمحدوده برمیگرده (مثل چشم و هم چشمی)خیلی برام جالب بوده ک تو این سالها کسایی رو دیدم ک خونه نداشتن و برای ی مبلغ کمی درخواست وام میکردن درحالی ک سوییچ ی بنز یا گوشی ایفون دستشون بوده(قبلا تو اداره ی بیمه کارمیکردم)یا اصن راه دور نریم دوستای خودم برای خرید اون گوشی بعضا وام میگرفتن یا حتی قسطی اقدام ب خرید میکردن،آیا اینهمه مشقت تنها برای احساس خوب داشتنه؟یا ب اینکه اپل حتی با وجودمحدودیت در ایران هم قابلیت های بهتری نسبت ب برندهای دیگه داره؟یا چشم و هم چشمی؟من نمیخوام سوالو با سوال جواب بدم ، پس بنظرم درایران هرسه مورد مکمل هم میشن
    ۲.ازبرندهای ایرانی متاسفانه چیزی ب ذهنم نرسید ک تبدیل ب فرهنگ مثبت شده باشه 😐سایپارو میتونم بگم ک ی اَبَر فرهنگ سازِ منفی در همه ی ابعاد هست….
    ۳.فک میکنم جوابشو در مورد اول عرض کردم
    فک میکنم علاوه بر اینکه فناوری خوبی ارائه داده(ک ب نسبت قیمت اگر در نظر بگیریم بیشتر پول برندو داره میگیره واگه بخوام فلش بک بزنم باز ب فرموده هاتون ازطریق برند حاشیه سودشو افزایش داده)و در ادامه باید بگم ک علاوه بر اون حسِ خوبی ک میده،این حس روهم ب وجود میاره ک (اَاَاَ فِلانی ۱۱ پُرومکس داره پس خیلی شاخه،پس منم برم وام بگیرم اونو بخرم ک شاخ بشم…)یاحتی دیده شده ک فیکشو گرفتن ینی مثلِ ی ماکت‌….ایا این ب اینکه شما میخواین ازون فناوری بهره ببرین ربط داره؟ن این یکی واقعا ب چشم و هم چشمی ربط داره…و حالا ک خیلی حرف زدم اینم بگم ک دیده شده ک بعضا ازون فناوری یا قابلیتا هیچ استفاده ای نشده ینی صرفا اینکه پشتِ گوشی یا هر وسیله ی دیگه ای مثل لپ تاپ،تبلت،یاحتی سرسوییچی ک میگیرن لوگویِ سیبِ گاز زده باشه براشون ارجح بوده…
    مرسی ک انقد خوب ب چالش میکشی💜

  • hamed.ansari ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    به نظر من فروش اپل در ایران بدون تبلیغات و خدمات پس از فروش دلایل مختلفی داره :
    اینکه بدلیل گران بودن بعنوان گوشی موبایل اون رو‌ جز وسایل لوکس قرار داده و همین باعث شده تا یه بخشی بدلیل همون مقوله عزت نفس و اینکه با داشتن این گوشی خودشون وجه بهتری پیدا میکنن اون رو میخرند.بخشی واقعا بدلیل تبلیغات دهان به دهان اطرافیان و شنیدن کیفیت بالای آن،اون رو میخرند.
    عده ای هم بعنوان افرادی که اهل استفاده از برندهای لاکچری هستند اون رو میخرند.عده ای دلیل خریدشون امنیت بالای این گوشی هست که من باهاش موافق نیستم چون وقتی دسترسی ها به همه چی محدود هست دیگه حرف از امنیت زدن معنی ندارد.اپل تمام راه‌های ارتباطی معمول در گوشیها رو ندارن و ادعا می‌کنه امنیت بالایی داره.اصلا شاید همین تفاوت فاحش با بقیه باعث جذب عده ای که می‌خوام خاص باشند رو باعث شده و اصلا این یک بخش فکر شده کارشون هست که حتما هم اینگونه هستش.
    بخش معدودی هم نگاه خیلی تخصصی به اپل دارن و براساس نیازشون که با محصولات اپل حل میشه از اون استفاده میکنن.

    • hamed.ansari ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

      در ادامه پاسخ سوال ۳)
      حس خوب از اینکه جز اولین نفرات باشن برای خرید محصول جدید در صف کشیدن اونها اثر داره و از اینکه جز اولین نفرات باشند که محصول جدید اپل رو‌میخرن احساس غرور میکنند و لذت میبرند.
      احساس لذت درونی و متمایز بودن در اجتماع دوستان،آشنایان،همکاران و… برای داشتن محصول جدید اپل برای آنها ارزش هست و برای این ارزش حاضر هستند که در صف منتظر خرید باشند.

  • امیرحسین حیرانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    در حقیقت در ایران و حتی جهان مردم کارایی اپل رو نمیخرن بلکه پاسخ به نیازشون توی هرم معروف که نیاز اجتماعی خاص بودن و دوست داشته شدن هست رو میخرن. اپل فرهنگی ساخته که توی اون ما قانع شدیم و باور کردیم اپل داشتن باعث ایجاد منزلت اجتماعی هست. من کامل تر نظرتو زیر پست آخر اینستاگرامتون که مربوط به لایو دیشب بود هم نوشتم👍🏻

  • آذر ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    در خصوص فرهنگ‌ سازی هم فکر می کنم بحث اثر بخشی مطرحه

    اینه ما بتونیم با هر کاری که می کنیم اثر مثبتی روی جامعه داشته باشیم و یک تفکر مثبت رو ترویج کنیم
    نوعی از فرهنگ سازیه که میتونه به قوی شدن برند ما کمک کنه

    در واقع خواسته ما برای تغییر. در حهت مثبت فرهنگ سازی محسوب میشه

    البته که توجه به تفاوت های فرهنگی در این بحث‌بسیار مهم هست و باید بدونیم برای فرهنگ سازی در چه نوع از تفکری داریم فعالیت می کنیم
    باید زبان مخاطبمون رو بشناسیم و برای ایجاد تغییر از حوزه روانشناسی ارتباطی بهره ببریم🌺🙏

  • آذر ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام ممنون از آقایان کریمی عزیز برای جلسات دو‌شب گذشته عالی بود🙏

    در خصوص جواب سوال که چرا اپل در ایران که حتی تبلیغی هم نداره و خدمات پس از غروش هم نداره اما طرفداران زیادی داره باید طبق فرمایشات خودشون در وویسها عرض کنم که

    برند یک‌معنا و ادراک در ذهن مشتری هست و فراتر از بک فرد یا محصوله
    اپل یک در ک و حس خوب در ذهن مخاطب ایجاد کرده و این حس توسط تمام کسانی که از ایندمحصول استفاده کردند منتقل شده و هر مشتری خودش تبلیغی شده برای کیفیت خوب محصول
    برای همین هم بدون هزینه تبلیغ تونسته طرفداران خودش رو در ایران هم داشته باشه

  • تینا ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    چرا اپل بدون تبلیغ در ایران برند‌ طرفدار داره؟ اوایل که مدل های خیلی قدیمی اپل در ایران‌اومد، گوش به گوش مردم از خاص بودن برند اپل، جدید و متفاوت بودن، با کلاس بودنش، نسل جدید بودنش حرف میزدن؛ طوری که تعداد خیلی کمی اپل داشتن اما ارزو داشتنش بین همه بود، با توجه به این که خیلی ها هم‌ریسک‌ خرید اون محصول گرون و جدید رو نمیکردن و اما باز هم براشون اپل جالب بود. اپل گوش به گوش بین ایرانی ها با تبلیغات خارجی و صحبت افراد خارجی خودشو بین مردم شناسوند.
    چرا اپل محصول جدید میده مردم براش صف می کشن؟ چون میدونن قطعا هر سال یه خدمت جدید و متفاوت ارایه میده و از قبل هم برای خدمش بازاریابی می کنه و همه تشنه دیدن و داشتن اون خدمت و فیچر جدید هستن. از طرفی هم دوست دارن به روز ترین محصول برند محبوبشون رو داشته باشن.
    برای مثال خرید از اسنپ فود تبدیل به فرهنگ‌ جدید خرید غذا به جای تماس با رستوران ها شده

  • مرضیه قربانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    با سلام ..
    اپل گذشته از اینکه بازار خودش رو شناخته و یک برند هوشمندانه و فرهنگ قدرتمند داره.. تونسته ذهنیت مخاطب رو در دست بگیره و با خود همراه کنه.. ساده ترین مثالش حسی هست که افراد با در دست گرفتن ی گوشی اپل بهشون دست میده و این به فرهنگ سازی برمیگرده.
    ۲ – دو برند متفاوت از لحاظ قدرت میتونن در یک سطح قرار بگیرن ولی ماندگاری این دو برند در بازار و از دید مخاطب هیچگاه در یک سطح نخواهد بود.. اپل شاید برند قدرتمندی داشته باشه ولی عاملی که متمایز بودن و هنوز لیدر بودن اپل رو تضمین میکنه نگاه فرهنگ محور اوست.
    و با کنار هم قرار دادن و اثربخشی متقابل این دو از هم ( برند هوشمندانه و فرهنگ قدرتمند ) و همچنین ذهنیت مخاطب رو در دست گرفتن ..تونسته افراد رو با خود همراه کنه و جلب اعتماد کنه، حتی اگه خدمات محدود باشه. و افراد از خرید اپل جایگاه و احساس دیگری برای خود قائل باشند.
    همچنین امواجی که اپل به بازار ساطع میکنه و مخاطب رو درگیر میکنه، بدون شک بازخوردی اینچنین خواهد داشت.

    دمتون گرم✋

  • hamed.ansari ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام
    به نظر من بخش فرهنگ سازی خیلی مقوله گستره ای هستش.
    فرهنگ سازی در برند شاید نیاز به یه خودشناسی از خودمون،برندی که ایجاد میکنیم و شناخت دقیق از مخاطبان هدفمون،سلایق و نظرات و علایق مخاطبانمون رو نیازمند هستش.
    شاید بدلیل همین گستردگی باید بازار هدفمون خیلی خیلی نیچ بشه تا با همه گستردگی مباحث برندینگ بشه اونها رو راحت تر اجرا کرد.
    همین شناخت مخاطب برای فرهنگ سازی اگه نیچ‌نشده باشه قطعا هم انجامش خیلی دشوار هست و هم به احتمال خیلی زیاذچد با شکست مواجه میشه.
    حتی به نظرم در فرهنگ سازی برای مخاطب جغرافیای مخاطب هم اثرگذار هست.
    مخاطبی که فرضا در جنوب کشور هست با یه مخاطب در همون بازار هدفی که تعیین کردیم در شمال کشور به نظرم به لحاظ سلیقه و فرهنگ میتونن متفاوت باشن.در نظر گرفتن تمام این آیتمها اگه بازارمپن نیچ نباشه واقعا نمیتونه نتیجه خوبی بدنبال داشته باشه.
    در بخش فرهنگ سازی اینکه چه تاثیری بر مخاطبانمون داریم هم خیلی مهم هستش و شاید اثری که در حال خوب و یا آسانتر کردن زندگی افراد بتونیم ارائه بدیم هم می‌تونه خیلی مهم باشه.
    واقعا الان که دارم یاد میگیرم میفهمم واقعا برند و برندینگ یه مقوله بسیار گسترده و پیچیده هستش.
    و در تمام زمینه ها صبوری و حرکت دقیق با مطالعه و شناخت کافی لازم هستش.

    • hamed.ansari ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

      سلام
      پاسخ سوال ۱)
      به نظر من فروش اپل در ایران بدون تبلیغات و خدمات پس از فروش دلایل مختلفی داره :
      اینکه بدلیل گران بودن بعنوان گوشی موبایل اون رو‌ جز وسایل لوکس قرار داده و همین باعث شده تا یه بخشی بدلیل همون مقوله عزت نفس و اینکه با داشتن این گوشی خودشون وجه بهتری پیدا میکنن اون رو میخرند.بخشی واقعا بدلیل تبلیغات دهان به دهان اطرافیان و شنیدن کیفیت بالای آن،اون رو میخرند.
      عده ای هم بعنوان افرادی که اهل استفاده از برندهای لاکچری هستند اون رو میخرند.عده ای دلیل خریدشون امنیت بالای این گوشی هست که من باهاش موافق نیستم چون وقتی دسترسی ها به همه چی محدود هست دیگه حرف از امنیت زدن معنی ندارد.اپل تمام راه‌های ارتباطی معمول در گوشیها رو ندارن و ادعا می‌کنه امنیت بالایی داره.اصلا شاید همین تفاوت فاحش با بقیه باعث جذب عده ای که می‌خوام خاص باشند رو باعث شده و اصلا این یک بخش فکر شده کارشون هست که حتما هم اینگونه هستش.
      بخش معدودی هم نگاه خیلی تخصصی به اپل دارن و براساس نیازشون که با محصولات اپل حل میشه از اون استفاده میکنن.
      پاسخ سوال ۲)
      اسنپ،دیجی کالا،اپلیکیشن دیوار،هایپراستار
      پاسخ سوال ۳)
      برای اول بودن در خرید لوکس،نشان دهنده شأن اجتماعی بیشتر در خرید محصول جدید اپل،عاشق خاص بودن اپل و خاص دیده شدن خودشان هستن.

  • مرتضی افضلی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱) بخاطر حس متمایز بودن و حسی که با داشتن یه گوشه اپل به افراد دست میده.
    ۲) اسنپ ، تپسی ، میهن
    ۳)بخاطر حس متفاوت بودن و حس خاص تر شدن با خرید مدل جدید اپل

  • مهدی رمضانی فرد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    اپل
    برندیه که همیشه پیشرو در ایجاد تمایز و تفاوت با رقبا بوده. شعار معروفش رو هم که همه ما میدونیم think difference
    همه کسانی که دنبال اول بودن هستند دنبال تمایز و تفاوت داشتن با دیگران هم هستند و چه چیزی بهتر از محصولات اپل که هم تمایز ایجاد میکنه و هم برتری مثل روحیه بنیانگذارش اسیو جابز که همیشه دنبال تمایز و برتری بود

  • علی صادقیانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    سلام و وقت بخیر خدمت آقای کریمی
    ۱.به نظر من اپل به دلیل احساسی که درمیان عموم ایجاد کرده (حس لوکس بودن و یا با طراحی محصولاتش و قیمت گذاریش به کاربرانش حس تجمل گرایی می دهد.)و در کل حس خاص بودن رو در کاربرای ایرانیش ایجاد کرده
    و به دلیل امکانات فنی و طراحیش اعتماد به نفس بالایی رو به کاربرانش هدیه میده،و چون ایرانی ها امنیت براشون مهمه همیشه و این امکان رو بقیه برند ها به خوبی در اختیارشون نمی ذاره ترجیح میدن اپل رو انتخاب کنن.
    و یکی از دلایلی دیگه ای که میشه بگی این هست که اپل چون شعارش بر حسب با کیفیت بودن هست و در سال ۱ گوشی الی ۲ گوشی به بازار عرضه میکنه و ایرانی ها هم بین خودشون چشم و هم چشمی زیاده و تا زمان زیادی میتونن پز بدن ترجیح میدن اپل بخرن.

    ۲.اسنپ،دیجی کالا،

    ۳.چون مردم می دونن که اپل محصولاتش بر حسب با کیفیت بودن هست و تعداد گوشی زیادی هم عرضه نمیکنه به بازار همه منتظر محصولش میمونن.

  • مهدی سقایت ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    ۱- اتفاقی که برای اپل تو ایران افتاد به نظر من بیشتر برمیگرده به همون عزت نفس که چند بار تو پادکست ها توضیحاتش رو موکول کردین ‌به بعد. البته باید ‌اینم بگم با دید یه ذره جامعه شناسی ای که من دارم، تو ایران همیشه هر محصول امریکایی حکم گنج برای مردم داشته‌. فرهنگ سازی و برندینگ خود امریکا در سطح جهان که همون شعار معروف فرصت طلایی رو پخش کرده در قرن های گذشته، در کنار سینمای هالیوود و تاثیرات شدیدش رو باور های ما نسبت به این کشور، مردم ما رو به جایی رسونده که هر محصول امریکایی برامون جذابه. جالبه که خیلیا واقعا حاضرن تمام خونه و زندگیشونو هم آتیش بزنن برای اپل خریدن(این موضوع در سطح جهان و بیشتر کشور های آسیایی موج میزنه). چیز جالب تری که بار ها دیدم اینه که حتی محصولات کپی با کمترین کیفیت رو صرفا برای نشون دادن این که اپل دست میگیریم، خیلیا حاضرن بخرن و میخرن!!!
    ۲- برندی که فرهنگ شده باشه خیلی کم داریم. شاید من نمیشناسم. ولی اسنپ که خودتون گفتین تقریبا در این مسیر خوب پیش رفته.
    ۳- یه سری تبلیغات تلوزیونی و ویدیویی داره اپل، دیدن اونا مشخص میکنه چرا. همیشه تو تبلیغاتش مسیر رو به سمتی پیش میبره که اول خریدن بهتر از بعدا خریدنه. همه میخوان تو دایره آشنایان اول باشن پس… صف می بندن.

  • محمد حسین درخشانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۹

    بنظرم دلیل اینکه اپل طرفدار داره دقیقا بر میگرده به همون بحث فرهنگ سازی،اپل اومده به مرور زمان این فرهنگ رو جا انداخته که اگر دارید از محصولات اپل استفاده میکنید پس شما جز قشر خاص جامعه محسوب میشید،همین که شخص این حس براش ایجاد میشه که من با دست گرفتن آیفون یا دست کردن اپل واچ جز قشر خاص جامعه محسوب میشم کفایت میکنه تا برندی مثل اپل رو محبوب کنه چون این حس لذت خاص بودن رو این برنده که داره براش به وجود میاره/ و خرید افراد اکثرا هیجانی و بر اساس احساساته به خصوص توی ایران ،یعنی این موضوع خیلی دیده میشه که افراد یا برای ترس از دست دادن چیزی رو میخرن یا برای تجربه یه لذت خرید میکنن

    توی برند های ایرانی هم بنظرم دیجی کالا و اسنپ تا حدودی تونستن این فرهنگ سازی رو ایجاد کنن
    چون وقتی جایی حرف از خرید اینترنتی میاد معمولا دیجی کالا جز اولین سایتایی هستش که همه میگن

    یا وقتی میخواییم تاکسی بگیریم به دفعات پیش اومده که میگیم اسنپ بگیر
    یا حتی خود اسنپ فود برای سفارش غذای آنلاین

    دلیل اینکه برای محصولات اپل هم همه صف میکشن دقیقا باز برمیگرده به همون فرهنگ سازی،اپل انقدر خوب تونسته فرهنگ سازی کنه که علاوه بر اون حس خاص بودن و منحصر به فرد بودنی که به مشتریش انتقال میده این باور رو ایجاد کرده که من فقط این حس رو به شما انتقال نمیدم من در کنار کیفیت بالای محصولم این حس رو هم برای شما ایجاد میکنم و انقدر این فرهنگ سازی خوب انجام شده که ما توی جامعه میبینیم افرادی رو که با استفاده از محصولات اپل حتی نحوه رفتار و مدل راه رفتنشون هم تغییر میکنه و این همون حس منحصر به فرد بودنه که اپل تونسته برای مشتری و مخاطبش ایجاد کنه

    حتی بنظرم خیلی جاها میبینیم افرادی رو که به اپل علاقه ندارن ولی این فرهنگ اپل رو توی ذهنشون قبول کردن و قشری رو که دارن از محصولات اپل استفاده میکنن رو قشر منحصر به فرد میدونن

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *