0

تولید محتوا برای برندسازی و بازاریابی محتوا برای برندینگ

تولید محتوا اصلا برای چی هست؟ خوب ببینید سازمان، درون خودش میاد یک سری استراتژی‌ها میچینه بعد این استراتژی‌ها باید به ذهن مخاطب منتقل بشه، یک بخشی از این انتقال هویت برند توسط تجربه‌ای هست که مخاطب با کالا یا خدمات شما به دست میاره، یه بخش بزرگترش انتقال پیام به واسطه محتواست. این محتوا میتونه پیام بیلبورد باشه، میتونه پست بلاگ باشه. هر کدوم اثرگذاری خودشونو دارن.


⏰ مدت: ۳۳ دقیقه
⚫️ موضوعات مطرح شده:
✅ محتوا چیست؟
✅ چرا باید تولید محتوا کنیم؟
✅ محتوا چطور به مخاطب منتقل میشه؟
✅ چه نکاتی در تولید محتوا منجر به اثربخشی اون میشه؟


 

📚 تمرین این جلسه:
🤔 شما برای برند شدن کسب و کار یا شخص خودتون چه نوع محتوایی تولید کردین؟ یا چه نوع محتوایی باید تولید کنید؟
🤔 آیا برند خاصی تو ذهنتون هست که بتونید نام ببرید و بگین چه محتوای شاخصی تولید کرده؟
🤔 انواع محتوایی که می‌تونه کمک کنه تا مخاطب شمارو بهتر و عمیق‌تر بشناسه چی هست؟

 

آموزش تولید محتوا دورۀ هزار و یک محتوا

مشاهده تمام فصل‌های دورۀ برندینگ

📝 متن کامل فایل صوتی

سلام

وقت شما بخیر

من محمدتقی کریمی هستم و شما به فایل های صوتی آموزش برندینگ گوش می کنید.

امشب راجع به محتوا می خواهیم صحبت بکنیم. محتوا همان چیزی است که من و شما الآن با هم دیگر صحبت می کنیم. محتوا آن پیامی است که ما به هم دیگر انتقال می دهیم. این پیام بسترهای متفاوتی دارد. یکی در اینستگرام محتوا را انتقال می دهد یکی در سایت یا یکی در توئیتر یا هر جای دیگری. ممکن است رسانه یکی چاپی باشد و از طریق چاپ محتوا پیام را انتقال بدهد. نکته ای هم که الآن در دنیای امروز وجود دارد این است که تا ده پانزده سال پیش محتوا در روزنامه چاپ می شد. قابلیت ریشیر نداشت. در آن زمان برای محتوایی که تولید می شد خیلی زحمت کشیده می شد. خیلی از کسانی که در فضای مجله و روزنامه کار می کردند افراد متخصصی بودند اما متأسفانه محتوایشان دیده نمی شد. اما شرایطی که امروز وجود دارد این است که یک روزنامه نگار معمولی یا حتی کسی که اصلاً تخصصی در فضای نویسندگی ندارد می تواند با کپشن های خاص خودش اثرات متفاوتی را خلق بکند و از طرفی آدم ها آن را بیشتر بازنشر بکنند. بحث بازنشر امروز در محتوا خیلی مسئله مهمی است که باید قبل از این که محتوا را تولید بکنیم به آن توجه بکنیم که آیا وقتی این محتوا را پابلیش کردم آیا کسی تمایل به بازنشرش دارد؟ بازنشر یعنی این که یک نفر خودخواسته آن محتوا را در فضای اینستگرام استوری می کند یا در فضای وبسایت البته وبسایت مثل دو سه سال پیش ارزش محتوایی بالایی ندارد مگر آن کسانی که بخواهند از طریق گوگل وارد شوند و بخواهند یک خریدی انجام بدهند. مسئله ای که وجود دارد این است که پنجاه سال پیش تلویزیون خیلی بلد بود. صد سال پیش روزنامه بود. بعد تلویزیون بعد چیزهای مختلف آمد. بعد دوباره وبسایت مد شد و الآن هم رسانه های اجتماعی هستند. پس به یک نکته خیلی مهمی اشاره می کنم. این که چیز زیادی نمانده که پایان عمر رسانه های اجتماعی فعلی و با همین مدل ارتباطی و انتقال پیام نزدیک باشد. شاید پنج تا ده سال دیگر مدل ارتباطی انتقال پیام و رسانه های اجتماعی کاملاً تغییر بکند. الآن روزنامه است ولی اثر قبلی اش را ندارد. تلویزیون است اما اثر قبلی اش را ندارد. سایت است ولی اثر قبلی اش را ندارد و برای سوشال مدیا هم این اتفاق می افتد. هیچ چیزی به طور صد در صد حذف نمی شود با توجه به مدلی که آدم ها زندگی می کنند. چون آدم ها دوست ندارند کاملاً یک چیزی را حذف بکنند. حتی الآن چند نفر می شناسیم که کتابخوان جدی باشند و کتاب هم آن قدر قدرت خودش را مثل قدیم ندارد. این نکته خیلی مهمی است که بدانیم من باید تفکر تولید محتوا را یاد بگیرم. متأسفانه اکثر این فضاهایی که آموزش تولید محتوا می دهند ابزارمحو هستند. یادگیری کلاً جذاب است. وقتی سر یک کلاسی می نشینم و فتوشاپ یاد می گیرم و چند پست طراحی می کنم می گویم به به کارم راه افتاد ولی به این فکر نمی کنم که من باید مدل فکری یک تولیدکننده محتوا و یک فرد خلاقی که در حوزه محتوا فعالیت می کند را به دست بیاورم نه این که ابزارها را یاد بگیرم. راجع به تفکر محتوا باید بگویم که یک نقاش یک هنرمند یک کارگردان. من شاید بیست سال از زندگی ام را هنری زیست کرده ام اما سواد کسب و کار و مارکتینگ و برندینگ را دارم و یک سری کسب و کار هم راه انداخته ام. اما مسئله ای که همیشه برای من وجود داشته است این بوده است که من تفکر آن برندینگ را داشتم. تفکر تولید محتوا را داشتم. بسترهای تولید محتوا تغییر کرد. من یک زمانی در صدا و سیما کارگردان هنری بودم و خودم موشن گرافیست بودم و بخشی از کارهای خاص خودم را در پست هایم گذاشته ام اما آن مد تغییر پیدا کرد و الآن باید تولید محتوای جدیدی انجام داد. اگر من فقط به صورت ابزار محور نگاه می کردم درست است که شاید هنوز هم با افترافکت و پریمیر و فتوشاپ کار می کنم ولی تفکر باعث شد که بفهمم در سوشال مدیا باید با یک زبان خاص خودشان صحبت بکنیم و این که تفکر تولید محتوا را یاد بگیریم خیلی بهتر است. مثال خیلی ملموسی را بزنم. تا چند سال پیش فتوشاپ و ایلستریتور همیشه قدرت اول دیزاین بود. امروز به واسطه اپلیکیشن گوشی پیکس آرت یک محتوای خیلی خاص را می توانی طراحی بکنی و همان کار گرافیک دیزاین را انجام بدهی. فتوشاپ هنوز هم کاربرد دارد و من هنوز هم استفاده می کنم اما یک اپلیکیشنی به اسم پیکز آرت است در اندریود و آیفون که ابزار بسیار قدرتمندی است و بسیار رقیب جدی برای فتوشاپ محسوب می شود. پس بهتر است که به این سمت نرویم که من فقط چیزهای مختلف را ابزار محور یاد بگیرم. اگر من تفکر یک هنرمند و تفکر یک کارشناس محتوا و تفکر یک متخصص برند و تفکر یک بازاریاب را پیدا بکنم دیگر وابستگی ندارم به این که ابزار من چیست. در هر شرایطی که قرار بگیرم می توانم از مهارت های خودم استفاده بکنم ولی اگر مهارت خودم را فقط به یک ابزاری مثل فتوشاپ وابسته بکنم دیگر یک جایی ممکن است فتوشاپ دستم نباشد و در آن موقع نمی توانم کارایی خاص خودم را داشته باشم پس بهتر است ابزار محور پیش نرویم. ویدئو بستر خیلی مناسبی است برای این که پیامتان را با احساسات واقعی انتقال بدهید. چرا احساسات واقعی؟ می گوید آن چه از دل برآید بر دل نشیند یک مثال درستی است. خیلی از بچه ها می خواهند ویدئو بسازند مسئله عزت نفس دارند. من با علی حاج محمدی در لایوش می گفتم اکثر بچه ها نمی توانند ویدئو بسازند چون عزت نفس پایینی دارند. آخ آخ من خجالت می کشم جلوی دوربین بروم. نکند که الآن سوتی بدهم و نکند فلان اتفاق بیفتد. این جمله را اشتباه نگویم. اشکالی ندارد. هیچ کس کامل نیست. حتی بهترین آدم هایی را هم که ما به آن ها تاپ یک حوزه می گوییم خودشان را کامل نمی دانند. برای این که عزت نفس من پایین است حس می کنم تا کامل نشوم و تا بی نقص نشوم نباید خودم را ارائه بدهم. این مسئله یکی از مشکلاتی است که وجود دارد. من سعی می کنم در محتواهایی که در بحث آموزش ارائه می دهم بگویم اگر عزت نفست بالا نباشد در برندینگت هم می خواهی دائم کمالگرایی بکنی و کمالگرایی برای تو هزینه دارد. اگر می توانی هزینه اش را بدهی. اپل می توانست داد و هنوز هم می دهد اما مسئله این جاست که در شروع کار اصلاً کمالگرایی معنا ندارد. چرا معنا ندارد؟ چون گاها تا یک سال دو سال حتی چهار پنج سال اولیه خیلی ها دقیقاً نمی دانند می خواهند چه کاری انجام بدهند. حالا من می خواهم کمالگرایانه نگاه کنم ببینم آن چیزی که می خواهم ارائه بدهم بی نقص باشد. آن ویدئویی که گذاشتم و به نظر خودم جذاب بود. اولین ویدئویی بود که در این سبک کار کردم. سال ها بود دوست داشتم این کار را انجام بدهم اما فرصت نمی شد. گفتم دل را به دریا بزنم و شروع بکنم. من با یک گوشی موبایل یعنی اگر دقت بکنید مشخص است که من با یک دستم گوشی گرفته ام نه پایه ای است و نه تجهیزاتی و نه لنز خاصی و نه هیچ چیز خاصی. گوشی را در دستم گرفتم و کتاب را برداشتم. رفتم نان خریدم. یک سری ها می گفتند با دستی که سیگار خریدی نان خریدی دستکش نزده بودی. گیرهای این طوری هم دارد. بالاخره یک چنین اتفاقاتی هم می افتد و مردم گیر کرونایی می دهند. در بحث تولید محتوی ویدئویی خیلی باید با دید صادقانه جلو بروی. چرا راجع به محتوای ویدئویی صحبت کردم؟ الآن اینستگرام را باز می کنی همه متخصص محتوا و برند و مارکتینگ شده اند. استایل ارائه محتوایشان چیست؟ یک کپشن بزرگ و اسلاید. شاید بهتر باشد که این طوری فکر بکنیم که آیا این محتوای اسلایدی تا چه زمانی پاسخگو است؟ ویدئو سال هاست که در دنیا باب شده است و متأسفانه هنوز در ایران به سمت تولید محتوای ویدئویی نرفته اند. من یک سری تولید محتوای ویدئویی دارم در آی جی تی وی پیشنهاد می دهم حتماً بدهید. می خواهم نمونه نشان بدهم. نمی خواهم بگویم می شود این کار را انجام داد اما خودم انجام نداده باشم. با گوشی ساده خودم. ارتباط من با مدیرعامل خوب بود و دوست داشتم که محتوایی تولید بکنم تا ذهنیت آن ها را بشناسم. می رفتم با مدیرعامل های مختلف مصاحبه می کردم و به خاطر این که تایم نداشتم ادامه پیدا نکرد و احتمالاً دوباره ادامه پیدا کند. با گوشی موبایلم می رفتم. گوشی را روی پایه می گذاشتم و یک میکروفون معمولی داشتم. میکروفون بویا دویست سی صد هزار تومان است. این را وصل می کردم. البته اگر آن ویدئوها خوب می شد به نظرم به این خاطر بود که من نگاه تدوین و تصویربرداری هنری ام خوب بوده است. یک ریکوردر صدا هم دارم که خیلی کم از آن استفاده می کنم. این ها تجهیزات اولیه است. اگر شما این را هم نداشته باشید اوکی است. اگر آن میکروفون را هم نداشته باشید اوکی است و می توانید تولید محتوای ویدئویی فوق العاده با کیفیتی داشته باشید. فقط باید ذهنیت یک تولید کننده محتوای ویدئویی را پیدا بکنید. چرا روی ویدئو تأکید می کنم؟ به این دلیل که آدم ها ارتباط بهتری با آن می گیرند. یک نکته ای هم راجع به بحث لایک ویدئوها بگویم. شاید فکر کنید که الآن در پیج خود ام تی وقتی می روی نگاه می کنی آن پست اسلایدی اش چهارصد لایک خورده است. من یک پست دارم راجع به کتاب خواندن که حدود هزار لایک گرفته است. ولی ویدئو که گذاشه است صد لایک گرفته است. دنبال این نباشیم که من وقتی ویدئو می گذارم لایک بیشتری بگیرد. وقتی خودمان را نگاه می کنیم. من خودم گاهاً فقط اینستگرام را باز می کنم کارم را انجام می دهم می بندم دیگر فرصت ندارم که بنشینم و محتواهایش را نگاه بکنم و اگر یک محتوای ویدئویی باشد نگاهش می کنم و شاید هم در آن لحظه به ذهنم نرسد که لایک کنم ولی اثرش را روی من گذاشته است. ذهنیت این که من محتوایی را گذاشتم که لایک نگرفت پس مسیرم اشتباه است را کنار بگذاریم و معیارهای اندازه گیری موفقیت خودمان را کشف بکنیم و این معیارها کاملاً شخصی است. احتمالاً حمید در لایو بعدی یا دو لایو بعدی یعنی پس فردا شب راجع به معیارهای اندازه گیری صحبت بکند و اگر لازم شد من هم راجع به آن بیشتر می گویم ولی معیارهایمان را در اندازه گیری میزان موفقیت یک محتوایمان مشخص بکنیم. محتوای شما باید چیزی باشد که خودتان را بروز بدهید و اگر خودت را بروز ندهی تو هم مثل سایرین هستی. تو مثل این همه آدمی هستی که پست اسلایدی درست می کنند. نمی گویم اسلایدی بد است ولی مسئله این است که تو چه بخشی از هویتت را انتقال می دهی؟ شما پیج من را نگاه کن. از نظر بچه هایی که برندینگ و رنگ و لوگو می دانند پیج من برند نیست و خودم هم می دانم که یک سری ساختارهای پرسونال برندینگی را رعایت نمی کنم چون به آن علاقه ای ندارم و برایم مهم نیست که خیلی چیزها را رعایت بکنم ولی وقتی پیج را نگاه می کنی مشخص است بزرگ ترین برچسبی که به این آدم می توانی بزنی و ثبت بکنی تگ خلاقانه است. همه پست ها یک سبک خاص مشخصی دارد و من سعی نکردم بگویم همه چیز شبیه هم باشد تا وقتی اسکرول می کند شطرنجی باشد و استایل مد روز داشته باشد ولی وقتی پست اسلایدی درست کردم کاملاً سبک خاص خودم است. چرا این را می گویم؟ این نکته مهمی است که می گویم باید خودت را ابراز بکنی و خودت باشی تا آدم ها خودت را درک بکنند. یک محتوایی من دارم راجع به رشد فردی در بیست و یک گام که راجع به خودشناسی و بهبود فردی و رشد فردی است. یک سری از این محتوا را اسلاید کرد. راجع به اضطراب محتوایی را اسلاید کردم. من محتوا را خیلی ساده سازی و فان کردم. با این که من خودم یک شخصیت هم جدی هم فانی دارم و یک حالت متعادلی است. یعنی یک حالت خودمانی و ساده ای هستم. اما برایم مهم بود که وقتی مخاطب این را می خواند بفهمد که این آدم آدمی است که با مخاطب خودش راحت است. این فقط راحت بودن با مخاطب نیست. با مسائل مختلف زندگی ام راحت هستم و با مسائل مختلفی که راجع به آن تصمیم گیری می کنم و کار می کنم. من سر کار خودم هم این اتفاق برایم ملوس است. یعنی کسانی که با من کار کرده اند می دانند یک جایی بسیار جدی هستم و در جزئیات سخت گیر هستم و یک جایی می گویم اوکی است و فقط جلو برویم و کمالگرایی نمی کنم. اگر پست اسلایدی ام را ببینید متوجه منظور من می شوید که دقیقاً راجع به شخصی سازی محتوا چه چیزی می گویم. راجع به برندینگ و مسئله یادگیری من تأکید کرده بودم که مسائل را برای خودتان شخصی سازی بکنید ولی خیلی از شما گفتید شخصی سازی یعنی چه؟ ساده ترین مسیرش این است که من بیان و گوش خودم را پیاده سازی بکنم و فکر نکنم آهان آن پیج که الآن صد کا فالوور دارد مسیرش موفق است. الگو را بگیریم. پترن کلی خوب است. من یک اسلایدی درست نکردم که اسلاید اول در پنجمی باشد و پنجمی در دومی باشد. یک سری استانداردها را باید رعایت کرد ولی شخصی سازی و بیان لحن خودت را اگر در کسب و کار و پیج شخصی ات رعایت بکنی آدم ها دوست دارند خود واقعی تو را ببینند و حتی خود واقعی آن بیزینس را هم ببینند. مسئله این است که خیلی از بیزینس ها به تقلید کردن از سایر بیزینس هایی که موفق هستند تقلید می کنند. بعد می گوید فلان بیزینس فلان کار را کرد پس منم انجام می دهم موفق شوم انجام می دهد و در نهایت موفق نمی شود چون آدم ها دنبال یک چیز یونیکی از تو می گردند. الآن تو باید مخاطب خودت را پیدا بکنی. ببینی که مخاطب تو در اینستگرام سرچ می کند یا محتوایش را در سایت می بیند و بستر انتقال پیامت را پیدا بکنی که کجا بهتر است. من خودم به طور شخصی یک اکانت داشتم از سال ۲۰۰۸ در توئیتر اکتیو بود. یادم نبود که اگر دی اکتیو شوی توئیتر حذف می کند. من در لینک دین اکتیو هستم. در توئیتر اکتیو بودم و فالوئر زیادی داشتم. در اینستگرام هم فعال هستم. در سایت هم هستم ولی وقتی خواستم کار آموزش را جدی تر شروع بکنم تصمیم گرفتم که دو مورد را انتخاب بکنم. من نوعی را می گویم. شاید شما بگویید من یک بیزینس دارم و پول دارم و بیست کارمند می نشینند و تولید کننده محتوا قرار می دهم و بهترین محتوا را ارائه می دهند و نتیجه می گیرم. البته قطعی نیست. برای شخص خودم تصمیم گرفتم و گفتم بستر اینستگرام و وبسایت خودم را انتخاب می کنم و در همین دو بستر تولید محتوا می کنم. اگر یک روزی انرژی و تیمش را اضافه بر سازمان داشتم تا برای شخص خودم هزینه کنم در لینکدین هم محتوا می گذارم در صورتی که همین محتوا را هم می توانم در لینکدین بگذارم ولی مهم این است که بتوانیم محتوایی را یک بار تولید کردیم به مدل زبان آن رسانه ای که می خواهیم در آن محتوا را بازنشر یا نشر بکنیم تبدیل بکنیم. محتوای آموزشی در لینکدین می گذاری پنجاه نفر کامنت می گذارند و انگ آموزشی می زنند که این اشتباه است یا آن درست است. در توئیتر همه دعوا می کنند و فحش می دهند. بسترها متفاوت است. شما باید بدانید با چه زبانی می خواهید صحبت بکنید. این که من زبان خودم را پیدا بکنم و به زبان آن رسانه صحبت کنم و با حفظ هویت خودم. منظور من این نیست که چون در توئیتر فحش زیاد می دهند پس من هم آن جا فحش بدهم. این که هویت خودم را پیدا بکنم و ببینم که چطور می توانم با لحن اکوسیستم آن رسانه هویت خودم را به آدم ها انتقال بدهم. یک چیزی هم راجع به ایمیل مارکتینگ بگویم. می گویند ایمیل مارکتینگ هنوز جواب می دهد ولی واقعاً چند نفر از شما ایمیلتان را چک کرده اید؟ من قبل از شروع دوره چند محتوا رکورد کرده بودم و آماده کرده بودم و برای شما می فرستادم. خود من هم شاید با این که به همه می گویم فقط به من ایمیل بدهید خیلی از مواقع نمی رسم چک بکنم. پس یک بار دیگر باید مخاطب خودت را زمانی که می خواهی ایمیل بدهی بشناسی و بدانی که مخاطب من آیا ایمیلش را باز می کند و چه زمانی ایمیلش را باز می کند؟ ممکن است من ایمیل را امروز بفرستم و سه هفته دیگر باز بکند. برای خیلی از بچه هایی که در دوره هستند دو هفته پیش ایمیل دادم و گفتم که مقدمات برندینگ را گوش بدهید. خیلی ها تازه گوش می دهند. چون من بر اساس کامنت های جدیدی که اضافه می شود می گویم. ایمیل ها را چک نکرده اند. خیلی ها هنوز می گویند ایمیل مارکتینگ صد در صد جواب می دهد بله جواب می دهد ولی باید مخاطب خودت را بشناسی. راجع به بحث داستان سرایی محتوای خوب محتوایی است که خودش داستان خودش را بیان می کند. من همیشه در بحث آموزشی سعی می کنم بگویم که تو خودت وقتی که یک تایمی را در اینستگرام یا هر جایی می گذرانی چقدرش را به بحث های تبلیغاتی توجه می کنی؟ هر کدام از ما وقتی یک محتوایی را می بینیم و مطمئنیم که تبلیغاتی است اگر واقعاً جذابیتی نداشته باشد و اگر نتواند حس و حال خوبی برایمان ایجاد بکند و نتواند محتوای جدیدی به ذهن ما انتقال بدهد سریع رد می کنیم. مسئله ای که الآن برای بیلبوردها رخ داده است این است که خیلی ها می گویند بیلبورد جواب نمی دهد. من می گویم بیلبورد هنوز هم جواب می دهد اما آن کلمه هم در هنوز هم جواب می دهد مهم است. در چه زمانی و برای چه چیزی جواب می دهد؟ محتوایی که می خواهم ارائه بدهم حتی برای فروش محصولم به گونه ای نباشد که آدم ها فکر کنند که من به هر قیمتی قرار است به این ها بفروشم. من کارگاهی که برگزار می کنم برایم مهم نیست که در کارگاهم صد هزار نفر پول بدهند و بیایند. در کارگاه جدیدی که اسمش هزار و یک محتواست و امشب با شاهین رونمایی کردم هدفم این نیست که ده هزار دانشجو بگیرم و رویش مانور تبلیغاتی بدهم که ده هزار نفر در این دوره ثبت نام کردند. برایم مهم این است که دانشجویی در این دوره بیاید که بداند که این دوره برایش واقعاً کاربردی است و سعی می کنم به او نشان بدهم که منی که قرار است به تو این دوره را آموزش بدهم خودم آدم تولیدکننده محتوا هستم و خودم هفده سال سابقه تولید محتوا دارم. سی و دو سالم است. از چهارده پانزده سالگی در بحث محتوا کار کرده ام و شاید برایش یک بلاگ درست کنم و بگویم که از یک تا کی بوده و چه اتفاقاتی افتاده است. سعی می کنم در بحث محتوا به مخاطبم بگویم اگر واقعاً دوست داری در این محتوا شرکت بکن. پوسترش را سعی می کنم مربوط به آن چیزی که در دوره قرار است انتقال پیدا کند طراحی بکنم. این دوره قرار است راجع به انواع و اقسام محتوا باشد و کاملاً خلاقیت همه را زنده می کند. اگر یک نفر بگوید خلاقیت من زیر صفر است. می گویم تو این جا بیا به بالای پنجاه شصت هفتاد درصد خلاقیتی که در خودت است و خاموش است می رسی و آن را زنده می کنی. این را باید با نوع دیزاینی که می خواهم ارائه بدهم نشان بدهم و نشان بدهم این کاملاً دوره ای است که متمایز است و مثل سایر دوره ها نیست. این را به این دلیل می گویم که تمایز را درک بکنید و بدانید که اگر می خواهید یک پستی بگذارید سعی بکنید متمایز باشید. یک استارت آپی است که اسم نمی برم چون جزء دوستان است. خیلی هم معروف است. خیلی هم سرمایه سنگین و یوزر دارد. حتی در پیج اینستگرامش بالای صد کا فالوئر دارد. با مدیرعاملش جلسه داشتم. گفت که اگر بخواهی یک ایراد از ما بگیری چیست؟ من زیاد شخص ایراد گیری نیستم. مدلم نیست. اگر ویس هایم را هم گوش کرده باشید مدل ایراد گیری ام زیاد نیست. سعی می کنم راه حل محور پیش بروم. این قدر پرسید که گفتم یک سوال از خودت بپرس. من ایرادی از تو نمی گیرم. گفتم اگر لوگوی شما از محتوای شما و از پست های اینستگرامی شما حذف شود چه کسی می فهمد تو چه پیجی هستی؟ به این نکته توجه بکن. اگر من آن لوگو را از آن سازمان حذف بکنم مثلاً خیلی ها می گویند من می خواهم واترمارک قرار بدهم یعنی در پست هایی که در اینستگرام می گذارم لوگو قرار بدهم. لوگو بگذاری که چه شود؟ ندزدند؟ هر کاری که بکنی کپی می کنند. محتوایش را کپی می کنند و دوباره دیزاین می کنند. پس اصلاً دنبال لوگو زدن نباش. ولی اگر می خواهی لوگویت در ذهن ثبت شود و بیشتر دیده شود و به واسطه این که اکسپوجر لوگویت بیشتر دیده شود و در ذهن ثبت شود می توانی قرار بدهی ولی این را از خودت بپرس من چه سبک محتوایی ارائه می کنم که اگر لوگویم حذف شود آدم ها فراموشش نمی کنند و می توانند بگویند این محتوای فلان پیج است. الآن مثال ملموس می زنم. نمی دانم چقدر فیلم های مستند دیده اید و چقدر مستند باز هستید. مستندهای کانال دیسکاوری و کانال بی بی سی کاملاً با هم متفاوت است. زمین تا آسمان با هم فرق می کنند و شما یک شات از مستندی که بی بی سی ساخته است و یک شات از مستندی که دیسکاوری ساخته است را کنار هم بگذارید و به کسانی که مخاطب مستند هستند نشان بدهید می گویند این را دیسکاوری ساخته است این را هیستوری چنل ساخته است و این را بی بی سی ساخته است و مشخص است. حتی سبک فیلمبرداری و تدوین و رنگ بندی تصاویر هم در ویدئو سخت است اما این هویت را پیدا کرده اند. به این دلیل تأکید می کنم که شما باید هویت خاص خودت را کشف بکنی و به این راحتی ها هم نیست که من به تو بگویم برو این چهار گام را جلو برو تا این هویت کشف شود. تو باید از خودت سوال بپرسی بگویی من چه کسی هستم و می خواهم چه کاری انجام بدهم و به سبک و سیاق خودت جلو ببری. در یکی از ویس ها مثال عکاسی را زده بودم. گفتم شما کلاس عکاسی که می روی اگر بخواهی فقط الگو را بگیری و بگویی من در این قالب عکس می گیریم سبک و سلیقه خودت معنا ندارد. تو فقط یک ربات شدی که زاویه را پیدا می کنم و عکس را می گیرم. دکمه زدن که کاری ندارد. هنر این جاست که سلیقه خودت را در ارائه محتوا کشف بکنی. مسئله هرمونوتیک و فلسفه هرمونوتیک را هم می گویم. یک فلسفه ای داریم به اسم فلسفه هرمونوتیک خیلی خلاصه ده کتاب و مسیر چند ساله ای که در یادگیری اش زخمی شده ام را اگر به شما بگویم این خواهد بود که فلسفه هرمونوتیک می گوید که اگر به دو نفر آدم هم زمان در یک مکان و در یک زمان مشخص یک متن واحد را بدهید تا بخوانند دو تفسیر متفاوتی را انجام می دهند. این نکته مهمی است. پس شما هر چقدر هم بخواهید تلاش بکنید سبک آن چیزی که در ذهن خودت است را انتقال بدهی یک جایی یک سوء برداشتی رخ می دهد. یک جایی یک تفسیر متفاوتی رخ می دهد. چون آدم ها در مسیر متفاوتی زیست کرده اند کتاب های متفاوتی خوانده اند تجربیات تلخ و شیرین متفاوتی داشته اند برای همین آن چیزی که تو می گویی را آن طور که می گویی نمی فهمند. با هم دیگر به موزه برویم. من می گویم به به عجب تصویر بی نظیری است. پنجاه نفر می گویند این که هیچ چیزی نیست. یک درخت خشک است. یکی می گوید وای آن رودخانه اش چقدر قشنگ است. احساسات متفاوتی هم نسبت به آن دارید. این مسئله فلسفه هرمونوتیک است. این را به این علت می گویم که شما باید مدل بیان و لحن و نگارش و عکاسی و تصویری که می خواهی در پیجت بگذاری را کشف بکنی و فقط هم با انجام دادن می توانی کشف بکنی. این طور نیست که من به تو بگویم که این چهار قدم را برو بعد می توانی سلیقه خودت را کشف بکنی. سلیقه شما زمانی کشف می شود که بنویسی که عکس بگیری که پست طراحی بکنی و تا انجام ندهی مدل خودت را کشف نمی کنی. این نکته مهمی است. پس در گوگل سرچ نکنید. البته سرچ بکنید اما اگر قرار بود با چهار تکنیک مسئله خودم را کشف بکنم الآن هم آدم ها می توانستند سبک خودشان را به راحتی پیدا بکنند. برای همین است که هنرمند شدن و هنرمندی که اثر ماندگار خلق می کند شدن سخت است چون سبک و سیاق پیدا کردن سخت است. آدم ها نمی خواهند به خودشان زحمت بدهند و آن سبک و سیاق را پیدا بکنند و واقعاً من هم بلد نیستم تکنیک محور بلد نیستم به شما بگویم. نکته دیگر این که زبان فنی مشکل دارد. یعنی وقتی در پیجم می خواهم یک محتوایی ارائه بدهم اگر همه اش به زبان تکنیکال صحبت کنم ممکن است مخاطب نداند چیست و گیج شود و نتواند با آن محتوا اینگیج شود. آدم های مختلف با سطوح مختلفی در یک دوره آموزشی شرکت می کنند. من برای چه فایل صوتی مقدمات برندینگ را رکورد کردم؟ چون می دانستم که باید یک جایی دانشجویی که بیشتر خوانده است و بیشتر تجربه دارد و دانشجویی که کمتر خوانده و تجربه اش را ندارد را با یک محتوای ساده به یک تعادلی برسانم. نمی گویم توانستم صد در صد این تعادل را ایجاد بکنم اما به تعادل نزدیک شد. شما سعی کن زبان فنی که می خواهی ارائه بدهی هر چقدر فنی اش کمتر باشد که بهتر است مگر این که بگویی پیج من تخصصی است. مثلاً فقط ابزارآلات تولید می کنم. کسی که در پیج من می آید فقط اندازه آچار و طول عمر آچار مهم است. مثلاً من تولید کننده ال ای دی هستم. برای مخاطب فقط این نکات مهم است. می گوییم ایرادی ندارد. مثل معرفی محصول می توانی ویژگی های محصولت را بگویی ولی باید بتوانی داستانی برای آن آدم هم بگویی که بگوید اگر من یک رکوردر را خریدم چه اتفاقی برای من رقم می خورد؟ چه نوع محتوایی می توانم رکورد بکنم؟ مثلاً من خودم دنبال یک رکوردی می گردم که در این اتاقی که رکورد می کنم صدا از پنجره من نیاید. سرچ می کنم اما هنوز به آن نتونسته ام تا بتوانم نویز اطراف را حذف بکنم. چنین چیزی به این راحتی شدنی نیست و این که صدای خودم هم با کیفیت رکورد شود. پس من می گویم اگر این رکوردر را بخری البته این رکوردر را من نمی فروشم. اگر این را بخری می توانی با آن محتوای صوتی آموزشی رکورد بکنی و چون باریک است مثل جی ال ایکس در جیب جا می شود و می توانی با آن محتوای خبری هم رکورد بکنی. این مثال ساده ارائه محتوا راجع به محصول است. مثلاً اگر مخاطبت دانشجو است می توانی وقتی به دانشگاهت رفتی کلاس هایت را رکورد بکنی اگر مخاطبت خبرنگار است می توانی این کیفیت فوق العاده دارد و از سه متری هم می تواند صدا را با کیفیت رکورد بکند.

دیدگاه کاربران
  • سارا فراهاني ۲۴ خرداد ۱۳۹۹

    سوال یک: (به نظرم هنوز برند نیستم) برای کار خودم چون تازه کارم، محتوام بخش زیادیش چیزاییه که از اساتیدم یاد گرفتم، لازم میدونم که محتوام رو یکم شخصی . سازیش کنم و همچنین اطلاعاتم رو در این زمینه ببرم بالا بیشتر محتوای من نوشتاری است چون کارم تدریسه و خب لازمه، البته از محتوای تصویری و ویدیویی هم بهره میبرم. که تو همه نیاز به نواوری و شخصی سازی دارم که نیاز به تجربه و یادگیری بیشتر دارد. البته الان هم سعی میکنم که محتوای ویدیویی که به تدریسم کمک میکنه خودم درست کنم تا حایی که میتونم. همچنین لازمه محتوای مربوط به فضای مجازی رو شروع کنم.
    سوال دو: بسیار زیادن بک موردش همین دوره بسیار عالی بازاریابی و برندینگ که با همکاری اقای صباغی برگزار کردین محتوا کاربردی است حتی تعاریف علمی هم بسیار قابل فهمند
    مورد دیگر مجموعه بیشتر از یک و اقای بهرامپور هستن که تمام محتواهاشون در بسترهای مختلف بسیار تاثیرگذار ، خلاقانه، قابل فهم و علمی هستند.
    سوال سوم: این سوال رو دقیق پاسخش را نمیدانم 😔.
    ولی در این فکر هستم که حتما محتوایم را شخص تر و خلاقانه تر کنم. همچنین لازمه برای فضای اینترنت و‌سایتهای که میتونن در زمینه شغلیم کمک کنن محتوایی جهت معرفی و تبلیغات خودم انجام بدم

    • محمد تقی کریمی ۲۴ خرداد ۱۳۹۹

      سلام
      خوشحالم که در دوره‌های ما حضور دارین و انرژی مثبتی میدین
      دقیقا تلاش ما ارائه محتوای ناب به شکل خلاقانه و اثربخش هست
      ممنونم

      • سارا فراهاني ۲۶ خرداد ۱۳۹۹

        ممنون از زحمات شما

  • Grey ۱۹ خرداد ۱۳۹۹

    شما برای برند شدن کسب و کار یا شخص خودتون چه نوع محتوایی تولید کردین؟ یا چه نوع محتوایی باید تولید کنید؟
    انواع محتوایی که می‌تونه کمک کنه تا مخاطب شمارو بهتر و عمیق‌تر بشناسه چی هست؟
    محتوا باید با حل یک مسئله هرچند کوچک از ذهن مخاطب خلق ارزش کنه، یک سری محتوای آموزشی باید تولید کنم هم آموزش استفاده از سایت هم آموزش‌هایی که مربوط به فعالیتی که توی سایت اتفاق میفته که راهنما و کمک حال مخاطب باشه و متوجه بشه که بهش اهمیت میدیم. محتوای ویدئویی که مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه و جلب اعتماد میکنه. پرسش و پاسخ، در همه محتواها باید سعی کنم مخاطب رو تشویق به تعامل کنم و محتوا یک سویه نباشه.از نظرم اینکه بین انواع محتوا صوتی، تصویری و… بهتره از کدوماش استفاده بشه رو در مسیر متوجه میشم.
    آیا برند خاصی تو ذهنتون هست که بتونید نام ببرید و بگین چه محتوای شاخصی تولید کرده؟
    محتوایی که در اینستاگرام خودتون ارائه میدید از نظرم شاخصه:)
    TED Talks

    • محمد تقی کریمی ۲۰ خرداد ۱۳۹۹

      سپاس از محبتتون
      خوشحالم که محتوای بنده براتون شاخص هست

  • Hassanikh1363 ۱۸ خرداد ۱۳۹۹

    محتوایی با ارزش و معتبر تولید کنیم یعنی محتوایی که بار علمی داشته باشد و در عین حال به سادگی قابل درک باشد و در تولید محتوا شفاف و صادق باشیم.
    گفتن داستان برندضمن معرفی اهداف برند دل مخاطبان را بدست آورده و دید منفی انسان ها را به زندگی تغییر می دهد و در نهایت منجر به فروش بیشتر می‌شود.
    حفظ انسجام و تناسب در تولید محتوا: یک تقویم تولید محتوا داشته باشیم و از هدف اصلی در تولید محتوا دور نشویم.
    یک کاراکتر و آهنگ ولوگو و شعار تجاری جلب توجه کننده داشته باشیم
    وارد مکالمه دوسویه با مخاطبانم شویم ارتباط خوب و دوستانه با آنها داشته باشیم و انگیزه اصلی را خدمت به مردم قبل از فروش قرار دهیم.آنها را تشویق به شرکت در نظرسنجی ها و رای گیری ها کنید
    یک منتور باشیم نه یک فروشنده: تمرکز اصلی روی آموزش دادن مخاطبین و به دنبال بهبود کیفیت سطح زندگی آنها باشیم پاسخگوی مشکلات آنها باشیم سوالات آنها را جواب بدهیم و در نهایت به فروش بیشتری خواهیم رسید
    همکاری در سمینارها، جشنواره‌ها یا همکاری در امور خیریه داشته باشیم
    محتوای ویروسی تولید بکنیم
    در صورت امکان همکاری با یک شخصیت تاثیرگذار داشته باشیم
    یک بحث و جدل هوشمندانه بین کاربران ایجاد بکنیم ولی از موضوعات نامناسب که اعتبار برند را به خطر می اندازد خودداری کنید
    مسابقات شبکه‌های اجتماعی :از این طریق آگاهی برند افزایش می‌یابد
    تشکر از مخاطبان در ازای هر قدم مثبتی که برای شما بر می دارند
    گفتن داستان هایی درباره مشتریان خود جهت افزایش اعتماد مخاطبان. از داستان مشتریان واقعی کمک بگیریم این داستان ها می تواند در قالب متن یا ویدیو هایی باشد که مشتریان برای ما ارسال می‌کنند
    تصویری از محل کارمان نشان دهیم که ما را پویا و منظم نشان می دهد یا نحوه تولید یک محصول خاص را به مخاطبان تان نشان دهیم.
    درنهایت می‌توان از تبلیغات پولی استفاده کرد.

    برای این منظور می‌توان ازمقالات ،عکس ها ،فیلم ها ،ملاقاتهای حضوری مثلا حضور در نمایشگاه ها، فایل های صوتی، بازی، اینفوگرافی، آموزش گام به گام، سمینارها، وبینارها،لایوها، نرم افزار موبایل، فایل های pdf،آموزش رایگان،بروشورها، پرسش و پاسخ ها، توصیف و نمایش مزایایی محصول و خدمات و غیره استفاده کرد.استفاده از هر کدام از آنها مستلزم شناخت رسانه مناسب برای انتقال محتوا است.
    ۲-برند نوکیا اولین برندی که دستیار صوتی درگوشیاش داشت و یکسری از گوشی‌هاش به جای زنگ تماس اسم مخاطب‌ها را می‌گفت و حتی الآن هم گوشیهای ساده اش بیشترین طرفدار را دارد
    آقای ماهان تیموری که خودشان را بعنوان بنیانگذار هوش مالی در ایران معرفی میکنند.

    ۳-بسیاری از مواردی که در پاسخ به سوال اول به آنها اشاره شد می‌تواند پاسخی برای سوال سوم باشند. به عنوان مثال گفتن داستان برند، ارتباط دوسویه داشتن با مشتری، پرسش و پاسخ برای حل مشکلات مشتری…

  • Hassanikh1363 ۱۷ خرداد ۱۳۹۹

    محتوایی با ارزش و معتبر تولید کنیم یعنی محتوایی که بار علمی داشته باشد و در عین حال به سادگی قابل درک باشد و در تولید محتوا شفاف و صادق باشیم.
    گفتن داستان برندضمن معرفی اهداف برند دل مخاطبان را بدست آورده و دید منفی انسان ها را به زندگی تغییر می دهد و در نهایت منجر به فروش بیشتر می‌شود.
    حفظ انسجام و تناسب در تولید محتوا: یک تقویم تولید محتوا داشته باشیم و از هدف اصلی در تولید محتوا دور نشویم.
    یک کاراکتر و آهنگ ولوگو و شعار تجاری جلب توجه کننده داشته باشیم
    وارد مکالمه دوسویه با مخاطبانم شویم ارتباط خوب و دوستانه با آنها داشته باشیم و انگیزه اصلی را خدمت به مردم قبل از فروش قرار دهیم.آنها را تشویق به شرکت در نظرسنجی ها و رای گیری ها کنید
    یک منتور باشیم نه یک فروشنده: تمرکز اصلی روی آموزش دادن مخاطبین و به دنبال بهبود کیفیت سطح زندگی آنها باشیم پاسخگوی مشکلات آنها باشیم سوالات آنها را جواب بدهیم و در نهایت به فروش بیشتری خواهیم رسید
    همکاری در سمینارها، جشنواره‌ها یا همکاری در امور خیریه داشته باشیم
    محتوای ویروسی تولید بکنیم
    در صورت امکان همکاری با یک شخصیت تاثیرگذار داشته باشیم
    یک بحث و جدل هوشمندانه بین کاربران ایجاد بکنیم ولی از موضوعات نامناسب که اعتبار برند را به خطر می اندازد خودداری کنید
    مسابقات شبکه‌های اجتماعی :از این طریق آگاهی برند افزایش می‌یابد
    تشکر از مخاطبان در ازای هر قدم مثبتی که برای شما بر می دارند
    گفتن داستان هایی درباره مشتریان خود جهت افزایش اعتماد مخاطبان. از داستان مشتریان واقعی کمک بگیریم این داستان ها می تواند در قالب متن یا ویدیو هایی باشد که مشتریان برای ما ارسال می‌کنند
    تصویری از محل کارمان نشان دهیم که ما را پویا و منظم نشان می دهد یا نحوه تولید یک محصول خاص را به مخاطبان تان نشان دهیم.
    درنهایت می‌توان از تبلیغات پولی استفاده کرد.

    برای این منظور می‌توان ازمقالات ،عکس ها ،فیلم ها ،ملاقاتهای حضوری مثلا حضور در نمایشگاه ها، فایل های صوتی، بازی، اینفوگرافی، آموزش گام به گام، سمینارها، وبینارها،لایوها، نرم افزار موبایل، فایل های pdf،آموزش رایگان،بروشورها، پرسش و پاسخ ها، توصیف و نمایش مزایایی محصول و خدمات و غیره استفاده کرد.استفاده از هر کدام از آنها مستلزم شناخت رسانه مناسب برای انتقال محتوا است.
    ۲-برند نوکیا اولین برندی که دستیار صوتی درگوشیاش داشت و یکسری از گوشی‌هاش به جای زنگ تماس اسم مخاطب‌ها را می‌گفت و حتی الآن هم گوشیهای ساده اش بیشترین طرفدار را دارد
    آقای ماهان تیموری که خودشان را بعنوان بنیانگذار هوش مالی در ایران معرفی میکنند.
    برندlinus techtips که به بررسی گجتهای روز از لحاظ کیفیت و کارایی و همچنین قیمت میپردازد.
    ۳-بسیاری از مواردی که در پاسخ به سوال اول به آنها اشاره شد می‌تواند پاسخی برای سوال سوم باشند. به عنوان مثال گفتن داستان برند، ارتباط دوسویه داشتن با مشتری، پرسش و پاسخ برای حل مشکلات مشتری…

  • ammarmohammadi ۱۴ خرداد ۱۳۹۹

    شما برای برند شدن کسب و کار یا شخص خودتون چه نوع محتوایی تولید کردین؟ یا چه نوع محتوایی باید تولید کنید؟
    محتوایی که تولید کردم:
    دوره آموزشی دانلودی – دوره آموزشی کلاس مجازی – مقالات وب‌سایت – آواچه‌های پارک گردی – خلاصه ویدیوهای TED – نوشتن کتاب «رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها» – پست‌های شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام، تلگرام، لینکدین، پینترست، آپارات و غیره – استوری‌های اینستاگرام – جلسات مشاوره مجازی در واتساپ – مسابقه کتاب‌خوانی مجازی در سایت دانشجویانه – بروشور و پوستر و بنر استند – بنرهای تبلیغی مجازی –
    محتوایی که قصد تولید دارم:
    لایوهای اینستاگرامی – آموزش‌های مجازی جدید – نسخه دوم کتاب «رازهای تبدیل کرم خاکی به اژدها» –

    🤔 آیا برند خاصی تو ذهنتون هست که بتونید نام ببرید و بگین چه محتوای شاخصی تولید کرده؟
    شرکت مدیر سبز – آموزش دوره کارخانه اطلاعات
    سایت دیجی کالا – مقایسه تخصصی محصولات دیجیتالی
    سایت TED – سخنرانی‌های متفاوت علمی

    🤔 انواع محتوایی که می‌تونه کمک کنه تا مخاطب شمارو بهتر و عمیق‌تر بشناسه چی هست؟
    لایوهای اینستاگرامی
    مقالات داخل سایت
    کارگاه‌های حضوری (این تا کنون بهتر جواب داده)

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *